در بهمن 1378 و در هجدهمین جشنواره فیلم فجر، پرجایزهترین و مطرحترین نامزد عناوین برتر فیلم بوی کافور عطر یاسِ بهمن فرمانآرا بود . . .
بوی کافور ، عطر یاس
اولین فیلم بلند بهمن فرمان آرا پس از بیست سال دوری از سینماست.
نویسنده و کارگردان: بهمن فرمان آرا
مدیر فیلمبرداری: محمود کلاری
تدوین: عباس گنجوی
موسیقی: احمد پژمان
طراح صحنه: ژیلا مهرجویی
چهره پرداز: مهرداد شکرابی، عاطفه رضوی
صداگذاری و میکس: مسعود بهنام
عکس: علی نیک رفتار
بازیگران: بهمن فرمان آرا، ابراهیم آبادی، داریوش اسدزاده، مرحوم فیروز بهجت محمدی، رضا کیانیان، پریوش نظریه، رویا نونهالی، ولی الله شیراندامی، مهتاج نجومی
سال ساخت: 1378
تاریخ نمایش: 1379
فروش در سینماهای تهران: 40 میلیون تومان
جوایز
جشنواره فیلم فجر - دوره هجدهم
سیمرغ بلورین بهترین بهترین فیلمنامه بخش بینالملل (بهمن فرمانآرا)
سیمرغ بلورین بهترین بهترین کارگردانی (بهمن فرمانآرا)
سیمرغ بلورین بهترین فیلم (مرتضی شایسته)
سیمرغ بلورین نقش دوم زن (رویا نونهالی)
سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن (احمد پژمان)
سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی (مهرداد شکرآبی)
سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری)
سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه (ژیلا مهرجویی)
کاندیدا بهترین فیلمنامه (بهمن فرمانآرا)
کاندیدا بهترین صدابرداری و صداگذاری (پرویز آبنار)
جشن خانه سینما - دوره چهارم
تندیس زرین نقش دوم زن (رویا نونهالی)
تندیس زرین بهترین موسیقی متن (احمد پژمان)
کاندیدا بهترین طراحی صحنه و لباس (ژیلا مهرجویی)
کاندیدا بهترین تدوین (عباس گنجوی)
کاندیدا بهترین چهرهپردازی (مهرداد شکرآبی)
کاندیدا بهترین کیفیت لابراتواری
جشنواره فیلم اجتماعی آبادان ـ دوره دوم
فیلمنامه برگزیده جشنواره (بهمن فرمانآرا)
جشنواره فیلمهای ایرانی مرکز فیلم شیکاگو ـ دوره یازدهم
جایزه بهترین فیلم تماشاگران بهترین فیلم (مرتضی شایسته)
جشنواره فیلم برلین ـ پنجاه و یکم
جایزه نتپک بهترین فیلم (مرتضی شایسته)
جشنواره فیلم استانبول ـ دوره بیستم
جایزه فیپرشی بهترین فیلم (مرتضی شایسته)
حضور در جشنوارههای داخلی و خارجی
جشنواره بینالمللی فیلم ونکوور ـ دوره نوزدهم
جشنواره بینالمللی فیلم نیویورک ـ دوره سی و هشتم
جشنواره بینالمللی فیلم مونترال ـ دوره بیست و چهارم
جشنواره بینالمللی فیلمهای ایرانی موزه هنرهای زیبای بوستن ـ دوره هفتم
جشنواره بینالمللی فیلم سه قاره نانت ـ دوره بیست و دوم
جشنواره بینالمللی فیلم سه قاره بروژ ـ دوره هجدهم
جشنواره بینالمللی فیلم برگن
جشنواره بینالمللی فیلم بانکوک ـ دوره چهارم
جشنواره بینالمللی فیلم اشپلیت (کرواسی)
جشنواره بینالمللی فیلم آنکارا ـ دوره بیستم
جشنواره بینالمللی فیلم NAT ـ دوره دوازدهم (دانمارک)
جشنواره بینالمللی فیلم سیاتل ـ دوره بیست و هفتم
جشنواره بینالمللی فیلم سن فرانسیسکو ـ دوره چهل و چهارم
جشنواره بینالمللی فیلمهای ایرانی در موزه هنرهای زیبای هیوستن ـ دوره نهم
جشنواره بینالمللی فیلمهای ایرانی دانشگاه رایس تگزاس ـ دوره نهم
جشنواره بینالمللی فیلم ملبورن ـ دوره پنجاهم
جشنواره بینالمللی فیلم لندن ـ دوره چهل و پنجم
جشنواره بینالمللی فیلم گوتنبرگ ـ دوره بیست و پنجم
جشنواره بینالمللی فیلم بیروت ـ دوره چهارم
جشنواره بینالمللی فیلم بریسبن (استرالیا)
جشنواره بینالمللی فیلم هنری اسلواکی
جشنواره بینالمللی فیلم رن (چشم انداز ایران) ـ دوره چهاردهم
جشنواره برنامه پرواز فیلمهای ایرانی در سازمان فرهنگی آسیاکاسا بارسلون
جشنواره برنامه «فاصله نزدیک دور» در خانه فرهنگهای جهان (آلمان)
خلاصه داستان:
بهمن فرجامی کارگردان قدیمی سینما بیست سال است که فیلم نساخته است. همسرش فوت کرده و فضای اطراف او بوی کافور و مرگ می دهد. تعدادی از دوستان کارگردان او همچون سهراب شهید ثالث، علی حاتمی و بهرام ری پور در مدت کوتاهی فوت کرده اند و او نیز که بیماری قلبی دارد گمان می کند در چند قدمی مرگ قرار دارد. بنابر این تصمیم می گیرد یه سفارش تلویزیون ژاپن فیلمی درباره مراسم تدفین خودش بسازد. بهمن فرجامی بسیاری از همکاران سابق خود را خبر می کند تا در شرایطی هذیانی فیلم خود را بسازد. او در سالروز مرگ همسرش به قبرستان میرود و در بین راه زن جوانی را سوار اتومبیلش میکند، اما زن جنین بچهای مرده را در ماشین او جا میگذارد و فرار میکند. فرجامی در گورستان متوجه میشود که در قبر کناری قبر همسرش (که متعلق به او بوده است) شخص دیگری را دفن کردهاند. او به وکیلش مراجعه میکند تا این مساله را پیگیری و حل کند. سپس باخبر میشود که امیر، دوست نویسندهاش به طرز مشکوکی گم شده است و برای پیدا کردنش به سردخانه بیمارستان میرود ولی مدتی بعد او پیدایش میشود و خیال فرجامی تا حدی آسوده میشود. برای همین با فراغت بال بیشتری سراغ فیلم مستندش (که به نوعی تداعیگر فیلمی درباره مرگ خودش است) میرود و مقدمات و تدارکاتی از قبیل خرید ترمه و سفارش حجله و انتخاب بازیگر و غیره را پی میگیرد. در این میان به مادرش هم که دچار آلزایمر شده است سر میزند و برایش قصه میخواند. ناگهان خبر میرسد دوستش امیر مرده است و همین باعث ایست قلبی فرجامی میشود. فرجامی تصمیم میگیرد قرار فیلمبرداری را لغو کند. فردا صبح فرجامی از خواب بلند میشود و میبیند که فوت کرده و تمام بستگان و گروه فیلمبرداری برای اجرای مراسمی که از نظر او خیلی بدسلیقه دارد انجام میگیرد گردهم آمدهاند. در این بین تلفن زنگ میزند؛ آن سوی خط تلفن پسر فرجامی است که خبر تولد نوه فرجامی را میدهد. فرجامی درمییابد که نمرده و آن چه تا به حال در مورد مرگ خودش میدیده تنها یک کابوس بوده است.
یادداشت
در بهمن 1378 و در هجدهمین جشنواره فیلم فجر، پرجایزهترین و مطرحترین نامزد عناوین برتر فیلم بوی کافور عطر یاسِ بهمن فرمانآرا بود، به نحوی که از بین 11 عنوان کاندیدایی توانست 8 جایزه (بهترین چهرهپردازی، طراحی صحنه، موسیقی متن، فیلمبرداری، بازیگر نقش دوم زن، کارگردانی و نهایتاً بهترین فیلم) را از آن خود سازد و هم چنین عنوان بهترین فیلمنامه را هم از بخش مسابقه بینالمللی همین جشنواره به دست آورد.
این همه البته جدا از استقبال چشمگیر منتقدان و صاحبنظران بود. مثلا مجید اسلامی از منتقدان مطرح سینمای ایران، در یادداشتهای جشنوارهای ماهنامه فیلم، درباره این فیلم چنین نوشت: «بوی کافور عطر یاس بزرگترین شگفتی جشنواره است. داستانی ساده، بازیهایی قابل قبول، و تکنیکی مثالزدنی. تنها فیلمی که از فضای باز این دوران جدید استفاده هوشمندانهای کرده و تقریبا میتواند هر تماشاگری را راضی کند، بیآن که باجی به او بدهد. ماجراهای فرعی فیلم دغدغه اصلی قهرمان فیلم است و فیلم با ریتمی دلنشین و با روایتی اپیزودیک با وقار تمام پیش میرود و در سکانس درخشانی به پایان میرسد.»
فرمانآرا خود در جایی، ساختار بوی کافور عطر یاس را با سبک و سیاق رمانهای نو مقایسه کرده است: « وقتی سوار قطاری هستید، مناظر در حال گذر را از کنار پنجره میبینید که هیچ کدام ثابت نیستند، نهایت کاری که میتوانید بکنید این است که سرتان را برگردانید و منظره در حال دور شدن را ببینید. ساختار بوی کافور عطر یاس نیز چنین شکلی دارد. به جز شخصیت اصلی فیلم (کارگردان)، بقیه آدمها مثل همان تصاویر و مناظر گذرای پشت پنجره قطار در یک سکانس وارد میشوند و میگذرند. بعضی از این آدمها خودشان میتوانند موضوع فیلم دیگری باشند. این فیلم صحنههایی دارد که گاهی با هم متضاد هستند. به همین دلیل از قصهگویی متعارف و کلاسیک پرهیز کردم و برای همین ساختار فیلم هم به ساختار رمان نو شباهت پیدا کرد. فیلم با این که یک شخصیت اصلی دارد اما بر واکنشها استوار است.»
بوی کافور عطر یاس ویژگیهای قابل تاملی دارد. از یک سو حدیث نفس خود فرمانآرا میتواند باشد که بار دیگری مجال فیلمسازی را به دست آورده است ولی در فاصلهای دو دهه و نیمی و در میانه میانسالی دغدغههایی جدی او را مشغول نگه داشته است، از سویی فیلم ارجاعات فراوان به نمودهای روزگار خود دارد و از ماجرای دوم خرداد گرفته تا قتلهای زنجیرهای سیاسی نگاههایی گذرا به محیط پیرامون واقعی خود میافکند، از جانب دیگر سبک اثر بشدت یادآور سنت سینمای هنری اروپاست چرا که در عین داشتن وحدت زمان شاخص در متن، هم روایتی اپیزودیک دارد و هم شخصیتها حضوری گذرا در متن ایفا میکنند (برخی از منتقدان خارجی هم در نوشتههای خود فیلم را در مسیر آثار برگمان و فلینی ارزیابی کردهاند)، از یک جهت دیگر فیلم در عین روال فاخر و موقری که در پیش میگیرد واجد لحن طنزآلود شیرینی هم هست که خیلی جاها در فضای کلامی اثر نمود مییابد و از همین رو مثلا منتقد نیویورک تایمز برخی از دیالوگهای فیلم را با دیالوگپردازیهای وودی آلنی مقایسه کرده است (مثلا در جایی مامور کفن و دفن به فرجامی میگوید: «مردم در زندگی نمیخواهند کنار زنهایشان باشند، تو مردهاش را هم ول نمیکنی؟!» و یا جایی دیگر پزشک چنین نسخه میپیچد که «هر چیز خوشمزه برات بده و هر چیز بدمزه برات بده!)»، و...این فیلم جایزه ویژه هیات داوران جشنواره مونترئال را هم به دست آورده است.
بوی کافور عطر یاس اگرچه اکران عمومیاش در زمان چندان مناسبی شکل نگرفت و برای همین بسیاری انتظار داشتند فیلم در فروش و استقبال مخاطبان با شکستی سهمگین مواجه شود، ولی ابتکار فرمانآرا در طراحی یک پوستر غیرمتعارف باعث شد این انتظار دستکم در برخی از سینماها تحقق پیدا نکند و فیلم حال و هوای پررونقی به خود گیرد. آن ابتکار عبارت بود از طراحی یک پوستر شبیه آگهی ترحیم با تصویری از خود فرمانآرا که در آن این جملات درج شده بود: «بدین وسیله به اطلاع دوستان، آشنایان و علاقهمندان به سرنوشت فیلم بوی کافور عطر یاس میرساند یادمان این اثر از 30 آذر 1379 در سینماهای عصر جدید و صحرا برگزار میشود!» بدین ترتیب فرمانآرا با این شیوه هم اعتراض خود را بابت نوع اکران فیلم مطرح کرد و هم تبلیغی جدید و غافلگیرکننده را برای کارش فراهم آورد.
بهمن فرمانآرا
وی در سوم بهمن 1320 در اصفهان به دنیا آمد. خانواده وی اصالتاً اصفهانی هستند. در سال 1337 برای ادامه تحصیل به لندن رفته و در مدرسه هنرهای دراماتیک درس میخواند و سپس در سال و سپس به دلیل میل به فیلمسازی و کارگردانی به آمریکا رفته و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی USC که از معتبر ترین دانشگاه های سینمایی است تحصیل کرده و در سال 1345 به ایران بازگشت و در دوران سربازی در مجله انگلیسی زبان تهران ژورنال نقد فیلم می نوشت و سپس در سال 1347 به استخدام تلویزیون ملی ایران در آمد و در این مدت به عنوان کارشناس در برنامه های سینمایی مثل فانوس خیال و جهان سینما شرکت می کرد. پس از دو فیلم کوتاه نوروز و خاویار و تهران کهنه و نو در سال 1351 نخستین فیلم بلند خود به نام خانه قمر خانم بر اساس سریالی به همین نام را می سازد که هیچ گونه سنخیتی با او نداشت و سر انجام در سال 1353 دومین فیلم بلند خود به نام شازده احتجاب را بر اساس داستانی از هوشنگ گلشیری می سازد که به در آن سالها با استقبال منتقدین رو برو شد و جایزه بهترین فیلم را در جشنواره جهانی فیلم تهران از آن خود کرد.در همان سال با حکم دکتر بوشهری به ریاست تولید شرکت گسترش صنایع سینمای ایران در میاید و تا سال 1357 تحت مسوولیت خود در این شرکت از اصلی ترین حامیان موج نوی سینمای ایران به حساب میرود و بسیاری از فیلمهای این طیف فکری را تهیه می کند. در سال 1356 سوین فیلم بلند خود با نام سایه های بلند باد را بر اساس داستان معصوم اول نوشته هوشنگ گلشیری را می سازد که با توقیف فیلم در رژیم پهلوی و جمهوری اسلامی همراه بوده است.
وی درسال 1359 به کانادا مهاجرت کرده و مدیر عامل شرکت سیرکل ونکوور می شود و در این سالها فیلمها مهمی را پخش می کند و سپس به لس آنجلس آمریکا رفته و در تولید فیلمهای فیلمسازان بزرگی همکاری میکند همچون: باغ وحش شیشه ای (پل نیومن)، مادام سوزاتسکا (جان شله زینگر)، رادیو حرف (الیور استون)، سقوط امپراتوری آمریکا (دنی آرکاند)، آخرین وسوسه مسیح (مارتین اسکورسیزی)، خانم و آقای بریج (جیمز آیوری)، تردستان (استیون فریرز)، لیولو (ژان کلودلوزان) وی در طول کار تهیه کنندگی و مدیرعاملی شرکت گسترش با فیلمسازان بنامی چون ارسن ولز در آخرین ساخته او یعنی آن سوی وزش باد و همچنین در فیلم برخورد نزدیک از نوع سوم اثر استیون اسپیلبرگ همکاری کرده است.
وی سرانجام دردر پایان دهه 1360 به ایران بازمی گردد و پس از دوره طولانی فیلم نامه نویسی که هیچ کدام ساخته نشد ( از جمله: از عباس کیارستمی متنفرم) وی بیان کرده است بنا به خواسته خود عباس کیارستمی قصد ساخت فیلم "از کیارستمی متنفرم" را دارد.
در سال 1378 فیلم سازی را دوباره شروع کرده و فیلمهایی نظیر بوی کافور عطر یاس، خانه ای روی آب، یک بوس کوچولو که به سه گانه مرگ معروف شدند و سپس در سال 1388 فیلم خاک آشنا را که دو سال توقیف بود را ساخت. در بهمن ماه سال 1389 در شبکه بی بی سی فارسی (BBC PERSIAN) مستندی از وی در باره موسیقی دان بزرگ ایرانی، پرویز یاحقی پخش شد با نام کنسرتی که اجرا نشد.
وی پس از انقلاب با ساخت بوی کافور، عطر یاس و خانهای روی آب نظر خیلی از مخاطبان و منتقدان را به سمت خود سوق داد.بهمن فرمانآرا که اکنون در آستانه ی 69 سالگی است، جزو چهرههای شاخص موج نوی سینمای ایران در اوایل دهه 1350 محسوب میشود. اولین فیلم بلند او، خانه قمر خانم (1349) که براساس یک مجموعه تلویزیونی پرطرفدار ساخته شده بود البته مطلع خوبی برای کارنامه سینمایی او نبود اما فیلم دومش روندی دیگر را طی کرد: شازده احتجاب ؛ که اثری اقتباس یافته از داستان معروف هوشنگ گلشیری بود. هنوز بسیاری از صاحبنظران معتقدند که شازده احتجاب جزو بهترین آثار سینمای ایران است. فرمان آرا سومین فیلم بلندش را هم براساس نوشتهای از گلشیری ساخت: سایههای بلند باد ؛ اما این فیلم در بحبوحه تحولات وقوع انقلاب اسلامی قرار گرفت و برای همین مجال چندانی برای طرحش پیش نیامد. فرمانآرا تنها به کار کارگردانی مشغول نبود و در کنار آن به تهیهکنندگی هم میپرداخت و از قضا آثار ارزشمند و شاخصی در آن دوران را تهیه کرد که از بینشان میتوان به گزارش (عباس کیارستمی)، شطرنج باد ( محمدرضا اصلانی)، کلاغ (بهرام بیضایی) و ملکوت (خسرو هریتاش) اشاره کرد.
پس از یک دهه فرمانآرا تلاش کرد تا چهارمین فیلمش را کارگردانی کند. او ابتدا باز داستانی از گلشیری (دست تاریک، دست روشن) را برگزید تا با اقتباس از آن و با نام جدید نیمه تاریک ماه به این کار مبادرت ورزد، ولی این تصمیم با مشکلاتی مواجه شد و بعد از ناکامی در طرحهای دیگری از جمله پروژهای با نام من از عباس کیارستمی متنفرم (که خبر ساختش با واکنشهای متفاوتی از سوی محافل سینمایی روبهرو شد) و نیز تصمیم برای اقتباس از داستانی از اسماعیل فصیح با نام بادهکهن، توانست پس از 21 روز فاصله بین کار سومش تا آن موقع، کلید چهارمین اثرش را با نام تولدی دیگر که بعدا به عنوان بوی کافور عطر یاس تغییر نام داد، بزند. فرمان آرا پس از این فیلم دو اثر دیگر هم در سالهای بعدش ساخت: خانهای روی آب، و یک بوس کوچولو که البته این دو فیلم نیز اگرچه به اندازه بوی کافور عطر یاس مورد تحسین منتقدان قرار نگرفتند ولی آثار پرسر و صدایی به حساب میآمدند.
نمایش «مردی برای تمام فصول» که فرمان آرا قصد ساختن آن را داشت فعلاً به ورطه فراموشی سپرده شده است. هرچند که وی در یک مصاحبه بیان کرده بود: (تا «مردی برای تمام فصول» را به نمایش درنیاورم قصد مردن ندارم).
لازم به ذکر است که فرمان آرا بعد از حوادث انتخابات دهم راست جمهوری ایران، بیانیهای را در تاریخ ۱۳۸۸/۴/۳ صادر نمود که حاوی ابراز تاسف وی از شیوه برخورد با معترضین بود. وی در نشستی در موسسه ی کارنامه اعلام نموده تا شمقدری و یارانش در مسند سینمای کشور هستند، فیلم نامه ای را به آنها نخواهم داد و یاد آوری کرد در حال رایزنی با یک شرکت آلمانی برای ساخت فیلم سفر به تاریکی هست که بازیگرانی همچون هدیه تهرانی و رضا کیانیان در آن ایفای نقش خواهند کرد.
وی پس از مراسم تدفین نعمت حقیقی به علت ازدحام بی مورد خبرنگاران طی نامه ای عکاسان را (کرکس رسانه ای) خواند و در واکنش آن جامعه عکاسان طی بیانیه ای اعلام کردند که در مراسم مرگ و سوگواری این کارگردان دست به دوربین نخواهند شد.
فیلم شناسی
کارگردانی
۱۳۸۶ - خاک آشنا
۱۳۸۴ - یک بوس کوچولو
۱۳۸۰ - خانهای روی آب
۱۳۷۸ - بوی کافور، عطر یاس
۱۳۵۷ - سایههای بلند باد
۱۳۵۳ - شازده احتجاب
۱۳۵۱ - خانه قمر خانم
تهیه کننده
۱۳۸۶ - خاک آشنا
۱۳۸۰ - خانه ای روی آب
۱۳۵۷ - سایههای بلند باد
۱۳۵۷ - دایره مینا
۱۳۵۶ - کلاغ
۱۳۵۶ - گزارش
۱۳۵۶ - در امتداد شب
۱۳۵۵ - ملکوت
۱۳۵۵ - شطرنج باد
جوایز
سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران - خانهای روی آب - دوره ۲۰ جشنواره فیلم فجر - مسابقه سینمای ایران- سال ۱۳۸۰
برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم - خانهای روی آب - دوره ۲۰ جشنواره فیلم فجر - مسابقه سینمای ایران - سال ۱۳۸۰
کاندید سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه - خانهای روی آب - دوره ۲۰ جشنواره فیلم فجر - مسابقه سینمای ایران - سال ۱۳۸۰
کاندید سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱۸ جشنواره فیلم فجر - مسابقه سینمای ایران- سال ۱۳۷۸
برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱۸ جشنواره فیلم فجر - مسابقه سینمای ایران - سال ۱۳۷۸
کاندید تندیس زرین بهترین فیلم - خانهای روی آب - دوره ۶ جشن خانه سینما - مسابقه - سال ۱۳۸۱
کاندید تندیس زرین بهترین کارگردانی - خانهای روی آب - دوره ۶ جشن خانه سینما - مسابقه- سال ۱۳۸۱
کاندید تندیس زرین بهترین فیلمنامه - خانهای روی آب - دوره ۶ جشن خانه سینما - مسابقه- سال ۱۳۸۱
برنده بز بال دار بهترین فیلم - شازده احتجاب - دوره ۳ جشنواره جهانی فیلم تهران - مسابقه - سال ۱۳۵۳
کاندید لوح زرین بهترین فیلم سال - خانهای روی آب - دوره ۴ منتخب سایت ایران اکتور - بهترینهای سال - سال ۱۳۸۳
کاندید لوح زرین بهترین کارگردان سال - خانهای روی آب - دوره ۴ منتخب سایت ایران اکتور - بهترینهای سال - سال ۱۳۸۳
کاندید لوح زرین بهترین کارگردان سال - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱ منتخب سایت ایران اکتور - بهترینهای سال - سال ۱۳۸۰
کاندید لوح زرین بهترین فیلمنامه سال - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱ منتخب سایت ایران اکتور - بهترینهای سال - سال ۱۳۸۰
سومین فیلم سال - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱۵ منتخب نویسندگان و منتقدان - بهترینهای سال- سال ۱۳۷۹
سومین کارگردان سال - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱۵ منتخب نویسندگان و منتقدان - بهترینهای سال - سال ۱۳۷۹
چهارمین فیلمنامه سال - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱۵ منتخب نویسندگان و منتقدان - بهترینهای سال - سال ۱۳۷۹
چهارمین بازیگر نقش اول مرد سال - بوی کافور عطر یاس - دوره ۱۵ منتخب نویسندگان و منتقدان - بهترینهای سال - سال ۱۳۷۹
دومین فیلم سال - خانهای روی آب - دوره ۱۸ منتخب نویسندگان و منتقدان - بهترینهای سال - سال ۱۳۸۲
دومین کارگردان سال - خانهای روی آب - دوره ۱۸ منتخب نویسندگان و منتقدان - بهترینهای سال - سال ۱۳۸۲