جهانی شدن و تحول مفهوم دولت

جهانی شدن و تحول مفهوم دولت

بررسی روابط موجود در سیستم جهانی و در رابطه با نقش دولتها در حیات جوامع ، مربوط به دو مقطع تاریخی می گردد که ابتدای آن مربوط به ظهور (( دولت ملت ها )) با انعقاد قرارداد وستفالی در سال 1648 میلادی و سپس ورود بازیگران غیر دولتی در عرصه بین المللی از نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز را شامل می شود. ...

جهانی شدن و تحول مفهوم دولت

مقدمه:

بررسی روابط موجود در سیستم جهانی و در رابطه با نقش دولتها در حیات جوامع ، مربوط به دو مقطع تاریخی می گردد که ابتدای آن مربوط به ظهور (( دولت ملت ها )) با انعقاد قرارداد وستفالی در سال 1648 میلادی و سپس ورود بازیگران غیر دولتی در عرصه بین المللی از نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز را شامل می شود. اوج این تحولات را می توان پایان جنگ سرد و انهدام نظام دو قطبی دانست که مسیر جهانی شدن را برای اقتصاد و فرهنگ هموار نمود. بدین ترتیب اقتدار دولتها هر چه بیشتر تحت تاثیر عوامل متعددی چون انقلاب ارتباطات ، اطلاعات ، تحولات تکنولوژیکی ، شرکتهای چند ملیتی و سازمان ها و بازیگران رو به گسترش غیر دولتی قرار گرفت به نحوی که کارکرد دولت های امروزی به نحو قابل ملاحظه ای تغییر یافته و حتی برخی از تحول مفهوم دولت در این رابطه صحبت می کنند . بازی انحصاری دولت ها با یکدیگر ( دولت محوری ) به بازی شرکت ها ، افراد، جوامع، فرهنگ ها در کنار آن دولت ها در صحنه بین المللی تبدیل گردیده است و براین اساس نظریات مختلفی در رابطه با نقش دولت ها در سیستم بین المللی مطرح گردیده است که در این تحقیق تلاش می شود به برخی از آنها مانند رئالیسم ، ایده آلیسم ، رفتار گرایی، فرا رفتار گرایی و پست مدرنیسم در حد توان پرداخته شود.

متغییر مستقل ما عناصر گوناگون جهانی شدن مانند تکنولوژی ، فراملی ها ، رسانه ها ، اقتصاد جهانی و بازیگران غیر دولتی است که بالطبع متغیر وابسته دولت ها می گردند که تاثیر تحولات ناشی از جهانی شدن بر آن ها ( دولت ) مورد مطالعه قرار می گیرد و فرضیه تحقیق به ابن صورت مطرح می گردد که آیا جهانی شدن باعث تغییر در ساختار و کارکردهای دولت می گردد یا خیر .

در این تحقیق سعی می گردد با توجه به نظریات مطرح شده و همچنین تغییرات ناشی از جهانی شدن در سیستم بین المللی و در صحنه جهانی که تاثیرات مستقیمی بر کاهش انحصار قدرت و حاکمیت دولتی داشته و همچنین بررسی ناتوانی دولتها در حل مسائل و مشکلات گوناگون مانند حفظ امنیت ، رفاه مردم ، آلودگی و به یک جمع بندی نهایی دست یافت.

جهت باز اندیشی در تحول مفهوم دولت لازم است که چند صد سال به عقب باز گشت یعنی قرون 16و17 که بر اثر تحولات مختلف مانند تجزیه کلیسا و پیدایش طبقه نوظهور بورژوا و جنگ های سی ساله 1618 الی 1648 که دگر گونیهایی در نظام سیاسی به وجود آورد که اعم این دگر گونیها عبارت بودند از:

1)     سستی گرفتن پایه های قدرت کلیسا ، پیدایش دولت های مستقل ، تبدیل شدن منشأ حاکمیت از الهی به ملی .

2)  تثبیت شدن مرزها ی جغرافیایی حاکمیت در داخل مرزهای کشورهای مستقل ، تضعیف نظام فئو دالیسم و تثبیت نظام دولت کشور یا دولت فرد.

تنظیم کنندگان عهد نامه وستفالی در سال 1648 بدعت های تازه ای گذاشتند.

درتلو عهدنامه جامعه بین الملل به صورت جامعه متشکل ازپرنس ها باقی ماندو حاکمیت تقویت شد .

دولت به مفهوم مجموعه موسسات اداره کننده ازمیان رفت و مفهوم دولت در شخص پرنس مدغم گرایه ونظر لوئی چهاردهم که می گفت دولت من هستم تعمیم پذیرفت و مقررات حقوقی با اراده پادشاهان اعتبار یافت . جامعه بین الدول به جای آنکه بر مبنای حقوقی تشکیل شود بر مبنای سیاسی تشکیل شد و سیاست از این پس نقش موثری در روابط دول به عهده گرفت .مبنای روابط دول عاقد قرارداد رعایت اصل توازن قوا گردید عهدنامه وستفالی موجب زوال آثار مسیحیت در عرف بین الدول گردید ولی موجب استقرار آزادی فردی نشد ومردم را به عبودیت تازه ای کشاند که آن تبعیت از مذهب پرنس بود (ارسنجانی،42،ص28).

بهرحال عهدنامه صلح وستفالی رد می توان نقطه شروع مفهوم دولت به معنای امروزی آن دانست یعنی شروع نظام دولتهای اروپائی بر پایه اصل توازن قواکه به موجب این اصل برای جلوگیری از سلطه یک یا چند دولت بردول دیگر با توسل به ایجاد اتفاق های نظامی سعی می شد تساوی عملی میان قوای مخالف ایجاد گردد.

پیدائی مفهوم دولت بر پایه آنچه که اشاره شد بر پایه اندیشه متفکرانی چون روسو ،هابز ،لاک ،بودن و هگل استوار بود .

(Jean Jagua Rouleau ) ژان ژیارک روسو اصل آزاری انسان را در مقابل اسارت قرار

داد و با تئوری قرارداد اجتماعی ،کیفیت منافع جامعه را بر خلاف منافع دولت های استبدادی تشریح نمود.

وی با تائید حق حاکمیت ، آن را از سلطان به ملت انتقال داد و اراده عموم را قائم مقام اراده فرد قرار داد و یا به عبارتی حلکمیت ملی را جانشین حاکمیت فردی نمود .جان لاک هدف از تشکیل دولت را حصول آرامش و تامین صلح و ایجاد امنیت و تهیه موجبات رفاه افراد جامعه می دانست وی دولت را وسیله ای برای حفظ نظم بین مردم با قدرت محدود معرفی می نمود وی بر خلاف هابز قدرت مطلقه را برای فرمانروا مجاز نمی دانست به نظر او فرمانروا می بایست پاسخگوی اعمال خود باشد و مجمع خاصی که باید از وی پاسخ بخواهد مجمعی است که نماینده مردم است .

توماس هابز در کتاب Leviathan مار یا اژدهای بزرگی که وصفش در تورات آمده است و تمثیلی از دولت و حکومت است نوشت که دولت هنگامی بر پا می شود که مردم قدرتشان را به فرمانروایی تسلیم کنند که انگیزه این تسلیم قدرت ترس طبیعی از مرگ است .

تنها وظیفه حکومت آوردن صلح و امنیت برای مردم است بنابراین فرمانروا باید مطلق العنان باشد ،قانون چیزی است که فرمانروا می گوید . (هالینگ ،دیل ،64،ص 137). هگل نیز در مفهومی مشابه از دولت به عنوان” خیر اعلی “ نام میبرد .بهر تقدیر اندیشه ضرورت تشکیل دولت ولزوم پیروی از آن در آثار اکثر فلاسفه قرون 15 الی 18 به چشم می خورد ، توسعه سرمایه داری معاهدات وستفالی و ظهور دولت های ملی از طرف نظریه پردازان نظام جهانی به عنوان یک ضرورت و یا حتی پی آمد اجتناب ناپذیر در گستره ی سرمایه داری تاریخی تلقی می شوند .زیرا سرمایه داری جهانی نیازمند ایجاد سازمان های منطقه یی است تا قادر باشد زندگی اقتصادی و اجتماعی را نظم بخشیده و ایزارهای خشونت را به خود اختصاص دهد ،به عبارت دیر تمرکز سرمایه در یک هسته مرکزی هم به وجود آورنده پایگاه مالی و هم موجد تحرک سیاسی در جهت پیدایش دولتهای ماشینی مقتدر گردید (مظفری ،79،ص662)

بر پایه تعریف فوق می توان چنین استدلال نمود که نظام سرمایه داری رو به گسترش جهت حفظ امنیت خود نیاز به نیروئی داشت که حافظ منافع آن باشد و این نیرو یا اقتدار نهائی در وجود دولت ها تیلور می یافت چرا که دولتها بر پایه اقتدار و حاکمیت خود در داخل مرزها پاسخگوی هیچ نهاد و مرجعی نبودند ، انقلاب صنعتی وگسترش سرمایه داری سبب ایراد نقطه نظرات جدیدی از قبیل مالکیت ،امنیت شغلی ،آزادیهای فردی و اجتماعی و لزوم مشارکت مردم گردید ولی تا انقلاب مردم آمریکا و فرانسه خبری از دولت ــ ملت نبود وتنها جامعه پرنس ها و حکام و سلاطین بر سرنوشت مردم حاکم بود.

نتیجه انقلاب آمریکا حق تعیین سرنوشت ملتها به وسیله خودشان بود و انقلاب کبیر فرانسه حاکمیت فرد ـ ملت را جانشین حاکمیت فرد پادشاه کرد و حقوق بشر را اعلام نمود .

انقلاب فرانسه دولت را فقط به عنوان دستگاه ماموردفاع و حمایت و اجرای حقوق بشر تلقی کرد ودولت مستقل ومجزا از سلطان شد انقلابهای لیبرالیستی ،دوران جدیدی از زندگانی سیاسی ملتهارا که به عصر نهضت قانون اساسی معروف است آغاز کرد که هدف آن محدود کردن حاکمیت دولت ها خصوصا“ در امور اقتصادی بود که مانعی بر سر راه رشد سرمایه داری به شمار می رفت.

مفهوم حاکمیت که حاکمیت دولت ـ فرد بود رفته رفته وبویژه پس از پیروزی انقلاب فرانسه  در سال 1789 به مالکیت دولت ـ مردم در پرتو اصل تفکیک قوا به قوه مجریه یعنی عامل اجرای حاکمیت کلی دولت تبدیل گشت .(معصوم زاده ،79 ،ص،115).

اندیشه افرادی چون آدام اسمیت وظایف اساسی دولت رادر طی قرون 18و19 مشخص می نمود .در این دوران وظایف اساسی دولت تامین امنیت عمومی ،دفاع از تمامیت ارضی کشور ، آموزش همگانی ،تامین اجتماعی خلاصه می شد ولی بحران های بزرگ اقتصادی34ـ1929 باعث شد با دولت در حوزه اقتصادی نقش بیشتری ایفاء نماید و تبدیل به بازوی مکمل سرمایه داری گردد، حلمان که در قالب اندیشه های کنیزی تحت عنوان دولت رفاه “ تبلور” یافت .

در طی این دوران دولت سرزمینی دارای قلمروی ترجیحا“پیوسته و دارای خطوط مشخص (مرزها) بود که در این قلمرو قانون و اختیار اعمال قهریه را در اختبار داشت با شروع قرن بیستم ناتوانی دولتهای رفاه در حل مشکلات جامعه رویکرد لئولیبرالیسم یا ایده دولت حداقل را مطرح نمود .

در این دوره ناتوانی نظام های سوسیالیستی در پاسخگویی به خواسته ها و تقاضاهای مصرفی افراد و به علاوه ناتوانی دولت های رفاه در حل معضل رکود تورمی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری زمینه را برای احیای رویکرد لیبرالیسم در قالب های فکری جدید فراهم کرد .به هر حال تاثیر فضای حاکم بر جهان حتی اقتصاد دانان معتقد به دخالت منطقی دولت در امور اقتصادی را به لاک خودفرو برد و در موضع انفعالی قرارداد .در چنین شرایطی که رویکرد نئولیبرالیسم  ایده دولت حداقل را به شدت طرح و عدم اجرای آن را با مجازات نهاد هایی چون صندوق بین المللی پول پاسخ می داد ،بانک جهانی در گزارش سال 1997 بر نقش مثبت دولت در تغییر و تحولات اقتصادی تاکید کرده و این نقش را فراتر از چیزی می داند که در چارچوب دولت حداقل وجود دارد .در این گزارش بانک جهانی رویکرد مداخلــه گرانه به اقتصاد را رد می کنـــــــد و به طرح رویکردی  می پردازد که آن را دولت موافق بازار” ( Market Freindly )  می نامند .

در این رویکرد دولت نهادی است که ازطریق اقدامات مختلف به ویژه اقدامات قانونی و مقرراتی باید شرایط مناسبی برای کارکرد کارآمد اقتصاد فراهم کند و در عین حال در حوزه های مختلفی که بازار به علت شرایط نهادی و سازمانی در کشورهای توسعه نیافته قادر به پاسخگویی به خواسته های جامعه نیست ،دخالت کند اما برای آنکه دخالـــت دولت کارآمد باشد اقدامات گوناگونی باید صورت گیرد از جمله رفع سوء مدیریت ها از طریق شایسته سالاری Meritacracy ،ایجاد نهاد های مردم سالاری که عملکرد دولت را مورد نقادی قرار دهند و هماهنگ سازی ظرفیت و توان دولت با وظایف مورد نظر . این گزارش به رغم آنکه دخالت دولت و موفقیت آن را مرتبط بر وجود شرایط خصی می داند ،اقتصاددانان نئو کلاسیک دا خوش نیامد ( بانک جهانی ، برادران ،78،ص12).

بهر تقدیر امروزه صحبت از مرگ دولت ها می رود ، دولت های اکثر کشورهای جهان از ناتوانی فوق العاده در اجرای وظایف اساسی خود رنج می برند بسیاری از دولت ها حتی در انجام مسئولیت هائی که در گذشته با موفقیت به انجام می رساندند عاجز مانده اند . حتی برقراری امنیت عمومی و خصوصی برای اشخاص و امول که دولت های پیشرفته غربی از بابت آن به خود مباهات می کردند دیگر امر تضمین شده ای نیست و در نتیجه ترس از جرایم خیابانی و تقاضا برای نظم و قانون در برخی کشورهای غربی به نیروی قدرتمند سیاسی تبدیل شده جهانی شدن داه گریز از مالیات را بر شرکت های چند ملیتی و بسیاری از افرادگشوده است .

پرداخت مستمــــری های اجتماعی از محل مالیات های عمومی که به عایدات دولت لطمه می زند روز به روز کاهش می یابند (سن لازم برای دریافت این گونه مستمری های دولتی در کشورهای ایتالیا ،فرانسه و آلمان بالاتر برده شده است ).

دولت ها نیز نا امید از کسب در آمد به فروش بنگاه های اقتصادی در اختیار خود روی می آورند . بخش خصوصی که زمانی حتی در ایالات متحده آمریکا در زمان جنگ جهانی دوم مهمترین اهرم کشور بر روی اقتصاد به حساب می آمد ،امروزه نمی تواند از فشارهای رقابت جهانی جان سالم به در برد .حتی قدرت کشور در توسل به حمایت تجاری به عنوان یک حربهی اقتصادی در برابر رقابت خارجی و ایجاد یک شبکه پشتیبانی از کسانی چون کشاورزان ، ماهی گیران ، معدن چیان یا تولید کنندگان فولاد که کشاغل آنها در خطر است نیز رو به زوال می رود (استرنج،79،ص409).

در بسیاری از کشورهای در حال توسعه دولت ها  حتی از ارائه کالاهای عمومی اساسی مانند ایجاد راه ،بهداشت ، حق مالکیت و ارائه آموزشهای پایه درمانده اند و هر روزه در گوشه ای از جهان دولتی سرنگون می گردد ودر خلاء پدید آمده از نبود  دولت شهروندان به طور معمول از کالاهای عمومی اساسی مانند نظم و قانون بی بهره می مانند .

حل بسیاری از معضلاتی که اینک جوامع بشری یا آنها دست به گریبان می باشند از جمله مبارزه با بیماری ایدز ،آلودگی محیط زیست ،مواد مخدر و فقر به تنهایی از عهده دولت ها برنیامده و بسیاری از سازمان های غیر حکومتی می باید در برخورد با آنها مشارکت داشتند باشند (قوام ،79،ص640).

بنا به گزارش بانک جهانی امروزه فاصله بین آنچه دولت می تواند انجام دهد و آنچه مردم خواستار آن هستند بیشتر وبیشتر می شود .

فرایند اخیر را می توان در وضع اسف باری که در کشورهای آنگولا ،سومالی وزئیر بوجود آمده است مشاهده کرد.در این کشورها دولت از درون متلاشی شده است و مردم حتی از مهمترین و اساسی ترین شرایط زندگی با ،ثبات ،یعنی وجود قانون وامنیت ،وجود قراردادهای قابل اعتماد و وجود پول سالم و معتبر محروم اند .چنین بحرانی بینش توماس هابز راکه  در رساله لویوتان (Leviathan) انتشار یافته به ذهن تداعی می کند وی میگوید این زندگی ضمن گوشه نشینی ،محقرانه ،زشت ،خشن و کوتاه خواهد بود .

امروزه دولتها برای انجاماموری که گفته می شد بیشتر در آن زمینه ها خوب عمل کرده اند تحت فشار قرارگرفته اند .

بسیاری از کشورهای صنعتی در چنگال دولت های رفاهی گرفتارند که به گونه ای مهار نشدنی گسترش یافته اند .از این رو چاره یی برای خدمات و منافعی که مردم از دولت ها می خواهند بسیار مشکل شده است . بازارها (داخلی و جهانی ) و شهروندانی که از ناتوانی های دولت به تنگ آمده اند اغلب از طریق اجتماع های محلی و دیگر سازمان های غیر دولتی بر شفاف شدن فعالیت های دولت و وقوع دگرگونی های دیگر ، به منظور تقویت دولت در انجام وظایف محوله پا فشاری می کنند .

 در بسیاری از کشورهای جهان غوغای دستیابی به دولتی کارآمدتر به مرحله خطرناکی رسیده است . این کشورها در دور باطل گرفتار آمده اند . یعنی مردم و بنگاه ها در واکنش به کیفیت پائین خدمات عمومی از پرداخت مالیات سرباز می زنند و این عمل به کاهش بیشتر کیفیت خدمات می انجامد

در اتحاد شوروی سابق و کشورهای شرق و مرکز اروپا ،کوتاهی دولــــــت در انجام وعده های خود در بلند مدت سرانجام به فروپاشی نظام سیاسی انجامید . در خلأ پدید آمده همچنان که اشاره گردید شهروندان به طور معمول از کالاهای عمومی اساسی مانند نظم وقانون بی بهره می مانند این امر در بدترین شکل خود مانند کشورهای افغانستان ،لیبریا و سومالی گاهـــی به فرو پاشی اساسی دولت می انجامد و مردم و دستگاه های بین المللی را که نا امیدانه در پی پیوند دادن اندامهای از هم گسسته اجتماع هستند به حال خود رها می کند .سقوط دولتها پدیده تازه یی نیست اما به نظر می رسد چنین پدیده ای در دهه 1980و1990 نسبت به سال های پس از جنگ جهانی دوم شیوع بیشتری پیدا کرده به طوری که برای یکایک و یا مجموعه دولت ها مایه نگرانی شدید شده است دولتهای بر کنارشده از قبیل افغانستان ،کامبوج ،لیبریا ،رواندا و سومالی صحنه برخی از بدترین فجایع انسانی سالهای اخیر بوده اند .

این حوادث اغلب به شکل خشونت ،سرقت مسلحانه و هجوم پناهندگان به کشورهای همسایه اثر منفی می گذارد .چنین حوادثی همچنین کشورها را به عقب ماندگی ،نابودی دارائیها وزیر بناهای اقتصادی ،طالب مقادیر زیادی کمکهای بین المللی و همهچنین متحمل شدن تلفات بی شماری می باشد . برای مثال می توان از سومالی نام برد این کشور امروزه نمونه بک اقتصاد فرا دولتی Post-State است در حالی که بسیاری از دیگر کشورهای آفریقائی هنوز مرحله دولت ملی راتجربه نکرده اند و به عبارتی در مرحله پیش دولتی Prestate بسر می برند .

سومالی امروز در موجی از هرج و مرج و خشونت ناشی از خروج نیروهای سازمان ملل از این کشور در سال 1995 فرو رفته ،ظرفیت تولید سرمایه گذاری خصوصی و سطح اشتغال به شدت پائین است ،خطر در ریسک اقتصادی در سطح بالا قرار دارد و خشونت شیوه معمول رقابت و حل اختلافات اقتصاری شده است ،بانک مرکزی وجود نداشته و به علت نبود قانون کنترل دولتها ،قیمت کالاها و ارزهای خارجی آزادانه ،تعیین می شود و هزینه های معاملاتی بالاست اما بازارها عمل می کنند ،زیر بناهای فیزیکی و دارایی های اقتصادی نابود شدند و کسبه جزء غارت شده و تولید محصولات کشاورزی و دامی به شدت کاهش  یافته است .(بانش جهانی،78،ص401)در عوض رشد سرطانی و بوروکرانیک برخی دولت ها در کشورهای جهان سوم خود موجب مشکلات اساسی دیگری از قبیل دیوان سالاری لجام گسیخته ،فساد اداری ،نقض آشکار حقوق بشر ،اشتغال کاذب ،قوانین دست و پاگیر و سلطه سیاسی و اقتصادی دولت شده است تمامی موارد حاکی از عدم توانائی دولت در حل مشکلات اساسی جامعه می باشد و شاید که دوره رشد و تحول دولتها  به پایان رسیده است نشانه های به پایان رسیدن عصر دولت ـ محور در عرصه تحولات جهانی بارز و مشخص است و به قول دانیل بل ،دولت های امروزی برای حل مسائل بزرگ زندگی بسیار کوچک و برای حل مسائل کوچک بسیار بزرگ شده اند .

بسیاری از مشکلات جوامع امروزی فراملی و خارج از توانائی دولت ها در حل آنها می باشد مسائلی که به عقیده ریچارد اشلی وارجتی واکر تا دیروز در حاشیه قرار داشتند ،امروزه از اهمیت بیشتری نسبت به آنچه امور مرکزی و مسائل اصلی تلقی می شوند برخوردارند به اعتقاد آنها تمامی اصطلاحات و مفاهیم رایج در روابط بین الملل مانند دولت ،مرز ،حاکمیت ،بازدارندگی و .دگرگون گردیده و دیگر به عنوان مرکز توجه متفکران مطرح نیست (سلیمی ،79،ص685)به عنوان نمونه واکر (1991،Walker )از تهدید زیست محیطــی نام می برد که مرز سیاسی نمی شناسد و نیازمند راه حل های فرامرزی و در مواردی دیگر که ریشه های بومی و منطقه ای دارد نیازمند ابداع ها و ابتکارهای محلی است این مشکلات امر مهمی را شکل داده اند که امنیت نمی تواند به دست کشورهای منفرد تحقق یابد .همکاری بین المللی نیاز اساسی جهانی درخصوص مسایل زیست محیطی است این موضوع  بار دیگر چارچوب حاکمیت ملت دولت ها را به زیر سوءال برده و مشخص شده که حاکمیت به راحتی و لزوما به امنیت مربوط نمی شود. حتی ادعا شده که حاکمیت باید کاملا“ مردود دانسته شود  چرا که عده یی بر گوشه های مختلف دنیا اعمال قدرت می کنند و در عین حال آن اماکن را نیز مورد تخریب قرار می دهند. بنابراین باید از روندی جدید به حاکمیت بر اساس اصول زیست محیطی نگریست (سیمبر،79،ص 722 ) . با توجه به مطالب یاد شده به نظر می رسد که حاکمیت دولتها به دو علت اساسی کاهش پیدا نموده است :

1-   انقلاب اطلاعات وگسترش تکنولوژی های نوین ارتباطی (جهانی شدن )

2-    رشد و گسترش سازمان های غیردولتی در داخل و خارج از کشورها(جهانی شدن)

جامعه امروز اکنده از وابستگی های متقابل است.

یک جامعه اطلاعاتی و شبکه ای که صدور اطلاعات به جای تولید کالا هدف اساسی است ومحدودیت های زمانی و مکانی روز به روز از پیش پای افراد و جوامع برداشته می گردد به تعبیری در دنیای امروزی دیگر آنجا وجود نخواهد داشت وما همه اینجا خواهیم بود یا به عبارت ریچارد کوپر (Cooper,1968)

امروزه سیاست داخلی ،سیاست خارجی شده است.

در قلمروهای گوناگونی مانند مسائل مالی ،تجارت ،مذهب ،بهداشت ،مسافرت ،ارتباطات و ورزش دیگر نشانی از سیاستهای منفرد ومجزا وجود ندارد. جامعه فرا صنعتی امروز نیازمند ادبیات جدیدی است که تحولات مربوطه را بازسازی نماید و یا به قول مک گرو همه چیز باید از نو تعریف شود اگر واقعیت تغییر یافته است پس ما با دنیائی متفاوت مواجه هستیم که دارای تعاریف و ویژگیهای خاص خود می باشد که برخی از آن به عنوان پست مدرنیسم یا منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر یاد می کنند .

اندیشمندان پست مدرن تعاریف متنوعی از شرایط جدید دنیا ارائه می دهند که در برخی موارد شیوه های کلاسیک اندیشه در مورد انسان و جهان را به چالش می خواند .

اندیشمندان پست مدرن از قرائت مخالف( Reading Dissidencl ) سخن به میان می آورند و معتقدند که مسائل اجتماعی را نمی توان مانند پدیده های فیزیکی در نظر گرفت و با تحقیقات علمی و اثبات گرایانه نمی توان به ذات و جوهر حیات جهانی انسان پی برد و چهارچوب کلیشه ای مشخص برای رابطه بین افراد نمی توان در نظر گرفت بلکه باید در شیوه مطالعه هستی و کنش انسانی بر مدل های عقلایی هرمنوتیکی و پژوهش های فلسفی تأکید نمود .

جیم جورج در کتاب گفتمانهای سیاست جهانی می گوید مسایل قومی ، مذهبی ، نژادی ، فرهنگی ، اخلاقی ، زیست محیطی ، اقتصادی ، طبقاتی ، توسعه ای ، حقوق بشر و غیره در دهه 1990 نارسایی طرحها و نظریه های عام و کلی برای اعمال کنترل و ایجاد نظم را نشان داده است .

دیگر برای مسایل جهانی نمی توان پاسخ های کلی و ساده ای ارائه نمود و باید ازجزیتهای سنتی درگذشت .رشته روابط بین الملل ، تاکنون تحت تاثیر نگرش نوگرایانه حاکم ، با رویکردی عینیت گرایانه و ذات گرایانه و همچنین کلی گرایانه به گونه خاصی به شناخت و واقعیت نگریسته است و همه چیز را به مقوله های دوگانه ای همچون ذهن/عین ،  واقعیت /ارزش ، هست /بایست ،خود /دیگری ،داخلی /بین المللی  و واقعگر /آرمانگرا تقلیل داده است (بزرگی ،ص41).

ریچارد اشلی نیز در گفتمانی مشابه با اشاره به مفهوم گفتار محوری دریدا می گوید : گفتار محوری با تکیه روی تقابل های مانندروبنا/ زیربنا ، مرکز/پیرامون  ، تداوم /تغییر ، طبیعت /فرهنگ ، فردی /جمعی ، واقعی /ایدئولوژیک ،  عمیق/سطحی ، مردانه/زنانه ، داخلی/بین المللی  وغیره به یکی از دو قطب این تقابلها برتری می بخشد و قطب دیگر را زاید و بی اهمیت می سازد .

گفتار محوری به وجود نوعی اصل و مرکز قائل است که حضور حقیقت و معنا را تضمین می کند .در اینجا به این امر توجهی نمی شود که پدیده ها لزوما“ماهیتی تاریخمند و زمانمند دارند و نمی توان خصلتی ذاتی به آنها نسبت داده اندیشمند پست مدرن همه چیز را به چشم یک متن می نگرد که در رابطه با سایر متون هویت کسب می کند مایکل شاپیرودر کتاب متن سازی سیاست جهانی می گوید : واقعیت اجتماعی و سیاست جهانی همچون متنی است که به دست ما نوشته می شود ولی این متن محصول آگاهی بی واسطه ما نیست بلکه محصول متون گوناگونی است که به واقعیت شکل داده وما آنهارا از محیط فرهنگی و زبانی خود به ارث می بریم(بزرگی 440) و جیمزدردیان(Der  Deian,1987,P 92 ).

با اشاره به مفهوم متن (Text) در اندیشه رولان بارت ، نظریه روابط بین الملل را یک  رویکرد بینامتنی می نامد که بر اساس آن هیچ داور نهائی برای تشخیص حقیقت وجود ندارد و معنا از روابط متقابل متون ناشی می شود . در قرائت مخالف پست مدرن که از سوی اشلی و واکر مطرح می گردد مولفه هایی با مشخصات زیر می باشد :

1-   با نگاه تجربه گرایانه و قطعی نگر به پدیده های سیاسی ـ اجتماعی مخالف است .

2-   به جدایی عین و ذهن و شناخت اثبات گرایانه اعتقادی ندارد.

3-  معتقد به آغاز دوران مابعد اثبات گرایی است که در آن تفسیر متون و بررسی وقایع اجتماعی در مرکز توجه قراردارد.

4-  تمامی اصطلاحات و مفاهیم رایج در روابط بین الملل مانند دولت ،مرز ،حاکمیت ،بازدارندگی ، امنیت ، منافع و دگرگون گردیده و دیگر به عنوان مرکز توجه متفکران مطرح نمی باشد.

5-   رشته ی روابط بین الملل دچار بحران گردنده  ومتدولوژی و مفاهیم محوری آن از اعتبار افتاده اند.

6-   حاکمیت به عنوان مفهوم اساسی در روابط بین الملل مورد سوال و ابهام قرار گرفته و متزلزل گردیده است .

7-  فرهنگ که نتیجه ی کنش متقابل و مشارکت اذهان تفسیر گر مختلف است در کانون توجه قرائت مخالف قرار گرفته است . (Ashley& Walker,1990,P 261 ) .

متفکران پست مدرن به اکثر مسائل مورد نظر عالم هستی توجه نموده و در پی تبیین و تفسیر آنها بر آمده اند که ذکر تمامی آنها در این مقال نمی گنجد باتوجه به موضوع موردبحث که جهانی شدن است و با توجه به این که یک شناخت کلی درباره گرایشها و نقطه نظرات پست مدرن درباره ی اندیشه علم سیاست و روابط بین الملل است سعی    می گردد تا به ارائه برخی تعاریف در روابط با جهانی شدن و ویژگیهای آن دست یازید با بتوان نسبت به این مفهوم نیز هر چند اندک به یک شناخت کلی دست یافت .

در مورد مساله جهانی شدن نیز مانند تمامی مسائل دیگری سه دیدگاه مخالف ، موافق و میانه رو وجوددارد به ابتدا به بحث  درباره دیدگاههای مخالف می پردزیم بر اساس این نگرش جهانی شدن با مفاهیمی چون امپریالیسم ، استعمار ، تهاجم فرهنگی ، بلعیدن ، غارت  ، چپاول ، وابستگی ، بی عدالتی ، و غیره همراه است بر زعم زیگهوندباومن جهانی شدن اقتصاد سبب فقر گسترده ، بیکاری و به تعبیری جهانی شدن بعضی مردم دارد و محلی شدن بعضی نادارها شده است .

(با ومن 1376).به اعتقاد بسیاری جهانی شدن نتیجه بلند پروازی های امپریالیستی است و جهانی شدن را به عنوان مرحله جدید امپریالیسم رد می کنند و جهانی شدن را همان آمریکایی شدن می نامند ومعتقدند اگر امپریالیسم آخرین مرحله سرمایه داری است ، جهانی شدن آخرین مرحله امپریالیسم است .

بیشترین انتقاد اصولی به جهانی از طرف مارکسیستها انجام شده است به اعتقاد آنها جهانی شدن شکل جدید استعمار است که تغییرات دوران ساز جهانی شدن مرزهای ملی را کم رنگ کرده است اما سرمایه داری در این میان بزرگ ترین برنده بوده است .

سرمایه داری دیگر توسط حاکمیت ملی مقید نمی شود و بنابراین یک بازار جهانــــی خلق

کرده است .به علاوه انقلاب اطلاعات سرمایه داری را قدرتمند تر از آنچه بود ساخته است . (رجایی، 79،ص365).

بطور کلی در نگرش مارکسیستی به بحث جهانی شدن از یک زاویه اقتصادی نگریستـــه می شود و مارکسیست ها محتوی جهانی شدن را گسترش جهانی سیستم اقتصادی سرمایه داری معرفی می کنند در واقع نیاز سیری ناپذیر سرمایه داری به مواد خام و بازار فروش کالا منجر به آن می شود که این سیستم روز به روز حیطه­ی فعالیت خود را افزایش داده و مناطق جدیدی را تسخیر کند.

سرمایه داری در این مسیر همه چیز را به خدمت می گیرد از آن جمله ابزارهای دیپلماتیک و امکانات قهری دولت های جوامع سرمایه داری و ابزارهای فرهنگی برای جهانی شدن بر محور جهانی شدن سرمایه داری می چرخند ازاین رو اصطلاح جدید جهانی شدن از حیث محتوا با اصطلاحات مارکسیستی که برای بیان گسترش جهانی شدن سرمایه داری به کاربرده می شود افتراقی ندارد به عبارت دیگر جهانی شدن پوششی لیبرالیستی بر مفاهیمی چون امپریالیسم ، استعمار ،استعمارنو می باشد (هاروی ،76، ص124).

والرشتاین نیز بر بیانی مشابه می افزاید که جهانی شدن مبتنی بر گسترش سرمایه داری وسیطره آن بر اقتصاد جهانی است (والرشتاین ،77،ص225)  در انتها در گفتمان مخالف جهانی شدن می توان به سخنان فیدل کاسترو اشاره نمود که می گوید :

درست است که ما همگی سوار بر یک کشتی هستیم اما آنها (کشورهای شمال ) در این کشتی در کابیـن های مجهز و شیک با غذاهای مطبوع و لذیذ اسکان دارند و کشورهای در حال توسعه را به این کابین هاراه نیست . (نورانی ،79،ص161).

در میان اندیشمندان پست مدرن نظریات متفاوتی درباره جهانی شدن وجود دارد به عنوان نمونه ادوارد سعید در کتاب شرق شناسی با استفاده از رویکرد گفتمانی فوکو و مفهوم ((اقتدار)) یا هژمونی گرامشی کوشیده است تا نشان دهند که چگونه غربیها از اواخر قرن هیجدهم ب وسیله گفتمان شرق شناسی ، دیگری (شرق)را برساختند و سپس با تکیه روی برتری ذاتی خود (غرب)بر دیگری (شرق) زمینه را برای سلطه بر شرق فراهم نمودند.

سلطه ای که دیگر شکل یک رسالت رهایی بخش را به خود می گرفت :استعمار ،به معنای عمران و آبادانی و با ولفگانگ زاکس در نظری مشابه می گوید :گفتمان توسعه متضمن نوعی جهان بینی غربی است . جهان بینی که طبق آن همه ملتها باید مسیر یگانه کشورهای پیشرفته غربی را دنبال کنند :غربی کردن جهان .(بزرگی ،ص48).

در سوی دیگر متفکران پست مدرن به هواداری از جهانی شدن می پردازند و معتقدند دنیایی که جهانی شده کثرت اشکال گوناگون را تحمل و تشویق می کند به لحاظ بین المللی در سطح بین المللی ،مراکز چند ماندگی قدرت و نیزتنوع بازیگران در سطح جهانی وجود دارد در حالی که تنها دولت ـ ملت ها بازیگر بازیگر محسوب می شدند ، اینک حتی افراد نقش قابل ملاحظه ای در شکل دادن به دستور کار جهانی ایفا می کنند .

ممنوعیت جهانی مین های زمینی در اتاوا (1998)نتیجه ی تلاش بسیاری از دولتها واز همه مهمتر سازمانهای غیر دولتی، گروههای جامعه ی مدنی و افراد با وجدان تحقق یافت .

همچنین دولت اسرائیل که از جهات بسیاری دولت تحت الحمایه آمریکا به شمار می رود به بازیگر مهمی در فن آوری اطلاعات تبدیل شده و در این زمینه در زمره ی پیشگامان قرار گرفته است .

به لحاظ اقتصادی تولید غیر متمرکز شده و راه را برای تولید کنندگان جهانی باز کرده است ، امری که مبتنی بر مفهوم مشارکت

در تولید در سطح بین المللی است و نه از طریق خطوط مونتاژ در چارچوب مرزهای ملی . امروزه سنگاپور بزرگترین تولید کننده سخت افزار های رایانه ای و بنگلادش بزرگترین تولید کننده پوشاک مردانه است . هم اکنون مشارکت در تولید جهانی در بردارنده بیش از 800 میلیارد دلار در سال در تجارت محصولات تولیدی است که دست کم 30%تجارت جهانی محصولات تولیدی را تشکیل می دهد . (رجایی، 79،ص32).

جامعه شبکه ای اصطلاحی دیگر است که کاستلز به کار برده است Netwank Saciety .

وی می گوید دیگرساختارجامعه صنعتی حول نقاط محوری نبوده ونظامی متشکل از نقاط پراکنده و شبکه ای شده در جامعه اطلاعاتی در جهان در حال شکل گیری است با جریان انتقال مازاد سرمایه داری جهان را سازمان دهد .

مارتین آلبرو نیز در کتاب عصر جهانی بر این باور است که اصولا“از تحولات جدیدی که در جهان پدید آمده نباید به عنوان جهانی شدن تعبیر نمود چرا که پسوند شدن در اصطلاح جهانی شدن ناظر بر گسترش چیزی است که از قبل وجود داشته است .

به عبارت روشن تر آلبرو معتقد است که وقتی تحولات جدید را تحت عنوان جهانی شدن بررسی می کنیم بحث در چارچوب مدرنیته طرح می شود و انگار جهانی شدن ناظر بر جهانی شدن مدرنیته است .

در حالی که تحولات جدیدشان از پایان مدرنیته و ورود به عصر جدیدی دارد که از آن می توان به عصر جهانی یاد کرد .

وی معتقد است که در عصر جهانی تمام ادبیات مدرنیته ا عم از دموکراسی ، تجارت آزاد  همگی باید باز سازی شوند چرا که مفاهیم مذبور متناسب با دنیای مدرنیته بوده اند .

آلبرو در جهت اثبات ادعای خود در خصوص شروع دورانی جدید به پنج تحول اشاره کرده   که عبارتند از 1- عواقب محیطی افراد 2- عدم امنیت بخاطر سلاح های کشتــــــار جمعی 3- جهانی بودن سیستم های ارتباطات 4- ظهور اقتصاد جهانی 5- شکل گیری هویت جهانی (Albsow, 1996,P.4)   از دیگر اندیشمندان پست مدرن می توان به دیان کلارک اشاره نمود ( Clank , Ian, 1997. P. 32)وی در کتاب خود به نام جهانی شدن و از هم گسیسختن (Glitaligation and Jnagmentation)جهانی شدن را مبحثی قدیمی معرفی می کند که امروز با توجه به فروپاشی اتحاد شوروی رونق گرفته و ادبیات وسیعی را بوجود آورده است جهانی شدن درنگاه وی ناظر بر حرکت هایی در جهت شدت یافتن و وسعت پیدا کردن تعاملات بین المللی است . او شاخص های شدت یافتن تعاملات بین المللی را گرایش هایی چون همگرایی ، وابستگی متقابل ، چند جانبه گرائی ، درهای باز و نفوذ متقابل می داند و وسعت پیدا کردن تعاملات بین المللی را به معنای گسستن حیطه جغرافیایی گرایش های فوق معرفی می کند و آن را با مفاهیمی چون جهان گرایی و فشردگی فضائی وضوح می بخشد.

 کلارک بر این باور است که هر گاه تعریف فوق از جهانی شدن ، افق دید خود را فراتر از سال های اخیر برده و به کلیت قرن بیستم بنگریم جهانی شدن را یک حرکت فزاینده و یا یک حرکن دائما“ مسلط نخواهید یافت بلکه در کنار جهانی شدن یک فرآیند مخالف و معکوس آن نیز وجود دارد که از آن می توان به از هم گسیختن (?nagmwmtation) تعبیر کرد. از یک سو ناظر بر کاهش تعاملات بین المللی است که شاخص های آن مفاهیمی چون واگرایی، خود کامگی ، یک جانبه گرایی ، درهای بسته و انزوا می باشد و از سوی دیگر ناظر بر حرکت هایی در جهت محدودیت آفرینی جغرافیایی است که نمودهای آن پدیده های چون ناسیونالیسم ، منطقه گرایی ، انبساط فضائی ، جدایی طلبی و عدم تجانس است. از نظر کلارک تحولات جهانی حاکی از آن است که دو فرآیند جهانی شدن و از هم گسیختن به طور همزمان اتفاق می افتد و رویدادهای جهان چهره یی متناقص دارد برای مثال در دهه 90 در عرصه ی اقتصاد ، فرآیند جهانی شدن غلبه دارد در حالی که در عرصه ی سیاست ناسیونالیسم قومی تشدید شده است . البته گاهی نیز یکی از این دو برای مدتی محدود تفوق حاصل می کنند مثلا“ در دهه ی 20 نیروهای همگرا تفوق داشتند و در دهه ی 30 نیروهای واگرایانه نمود بیشتری پیدا کردند . وی نتیجه می گیرد که جهانی شدن یک فرایند خطی برگشت ناپذیر نیست و فرآیند معکوس آن یعنی از هم گسیختن نیز به اندازه ی جهانی شدن در تحولات جهانی سهیم است. همان گونه که جهانی شدن ابعاد تکنولوژیک ، (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارد . از هم گسیختن نیز این گونه است و نباید تحولات مقطعی مارا به تعمیم های ناروا رهنمون سازد. دیگر متفکر پست مدرن که بحث درباره جهانی شدن پرداخته Jim Geange در کتاب  Of G. Potition  می باشد و همانگونه که قبلا“ذکر شدمعقتداست که واقعیت آن چیزی نیست که قبلا“ در رابطه بین المللی از آن بحث می شد اگر واقعیت تغییر یافته است،پس ما باید با جهانی متفاوت از آنچه قبلا“ وجود داشت مواجه باشیم و به کلام «ابن خلدون» هنگامی که تغییر عمومی در اوضاع رخ می دهد مانند این است که کل خلقت تغییر یافتــــه و کل جهان دگرگون شده و خلقت جدید ومکرری اتفاق می افتد و جهـــــان دوباره پدید آمده باشد. بنابر این در این زمان این نیاز وجود دارد که کسی به طور نظام مند موقعیت جهان را در میان کلیه ی مناطق و نژادها تعیین کند .

تغییر در زندگی و جهان بشری در واقع چنین خلقت جدیدی را پدید آورده است و جیم جورج احساس می کند که چنین موقعیتی خود مجال بروز یافته است . در حقیقت او چنین احساس می کند که فضای فراسوی جنگ سرد این فرصت را فراهم می کند که با محدودیت و بسته بودن دیدگاههای سنتی مقابله کنیم و انرژی خود را معطوف به تفکر و بردبارانه تر و پیچیده تر نمائیم . وی ین کار را با ارایه ی تحلیلی انتقادی سهمی از سنت نظریه های روابط بین الملل موجود به خواننده انجام می دهد. اما نتیجه نهایی عبارت از شالوده شکنی آنها بدون ارایه ی درکی از وضعیت حاضر است . او به ذکر این مطالب به این نقض اعتراف می کند که رهیافت های جدید وظیفه اصلی خود را نشان دادن این امر می دانند که چگونه فرایندهای بافتی و اجتماعی به طور ذاتی با یکدیگر مرتبط می گردند و پی آمد های این ارتباط بر شیوه ی تفکر و عمل ما در جهان معاصر در بافت های خاص چه هستند. (رجایی و 79 و ص و 366).

با بررسی نظریات مخالف جهانی شدن و نظریات پست مدرن به برخی نظریات موافق نیز اشاره می گردد که درج اعتلای آن مربوط به تفکرات نئولیبرال می گردد بهر حال متفکرین موافق جهانی شدن وعده خوشبختی و رفاه و آزادی به تمام جهانیان می دانند و جهانی شدن را تنها راه و تنها شیوه موثر در اندیشه و کردار بشری می دارند که پرچمدار این تفکر فوکویاما می باشد که پایان تاریخ را اعلام می دارد.

نظریات لیبرالیستی و مارکسیستی هر دو به جهانی شدن سرمایه داری به عنوان بخش اقتصادی لیبرالسیم توجه کرده اند ولی لیبرالها کار آمدی این نظام و سودمندی آن را برای تمام بشریت و جهانی شدن را دری مطلوب می دانند ولی در نگرش مارکسیستی جهانی شدن سرمایه داری، تلاش این نظام برای غلبه بر بحران کمبود مواد خام و بازار فروش است . این نظام برای رهایی از بحران های خود به طور فزاینده یی حوزه های خود را گسترش می دهد و نتیجه آن به وجود آمدن نظامی عادلانه در جهان است . بر ایند تحلیل لیران ضرورت استقبال از جهانی شدن سرمایه داری و برآیند تحلیل مارکسیستی لزوم مقابله با چنین فرآیندی است . ( آلدین و 1378و ص 220)

بهر تقدیر لیبرالها جهانی شدن را نتیجه گسترش ارتباطات و توسعه سرمایه داری می دانند و فکویاما اعلام نمود که : آنچه که ما شاهدیم نه فقط پایان جنگ سرد و گذر از دوره یی خاص از تاریخ پس از جنگ ، بلکه پایان تاریخ است یعنی نقطه ی پایان سیر تکاملی ایدوئولوژیک بشر و عالمگیر شدن دموکراسی لیبرال غربی به عنوان شکل نهایی حکومت بشری .

(Fukuyama , 1989 . P.31) البته به عقیده فوکویاما پایان تاریخ به معنای پایان منازعات نیست بلکه تنها در آن دسته از مناطق رخ می دهد که ما بعد تاریخی هستند. این موضوع یکی از اصول نظریه کلاسیک روابط بین المللی را به ما خاطر نشان می کند که دموکراسی ها با خود وارد جنگ نمی شوند جهانی شدن لیبرال به معنای شکوفایی جوامع مدنی ، عامل کاهش موانع در راه تجارت آزاد و تعمیق وابستگی متقابل است. به گفته فوکویاما این ترکیب به این معناست که فرآیندی بنیادی در کار است تا الگوری تکاملی مشترک را برای کل جوامع انسای دیکته کند . به طور خلاصه چیزی شبیه تاریخ جهانی بشر در راستای نیل  به دموکراسی لیبرال .

برخی محافظه کاران ماننده هانیتنگتون بر این اصرار می ورزند که سیاست طبق معمول ادامه می یابد .اما اینک تمدن ها به عنوان واحدهای سیاسی جانشین ملت دولتی شده اند و مبارزه بر سر قدرت و بر خورد میان دولت ها جای خود را به برخورد تمدن ها می دهد. مارتین اکبر( M. Alberol )  و  جهانی شدن را به فرآیند هایی که بر اساس آن تمام مردم جهان در یک جامعه واحــــد و فراگیر جهانی به هم می پیوندند تعریف می کند (صداقت و 79 ص11) .جان دسکات ، جهانی شدن را فرآیندی می داند که در حال ساختن فضای ( space ) جدید اجتماعی است .

( Schothe , 1997 . P. 427 ) دیوید هـــر جهانی شدن را حرکت به سمت نوعی دموکراسی جهانشهری (cosmopolition Democtacy ) می بینید که در عین حال کثرت فرهنگی و اقتصادی را نیز در خود خواهد داشت . ( Held, 1996 . P.12 ) اما نوتل کاستل با اشاره به عصر اطلاعات ( The infanmation age )  جهانگرائی را ظهور نوعی جامعه شبکه ای می داند که در ادامه حرکت سرمایه داری  اقتصاد ، جامعه و فرهنگ را در بر می گیرد . (  Castrllo  , 1998 . P. 38 )

به عقیده انتونی مک گرو جهانی شدن بعنی افزایش شمار پیوندهی و ارتباطات متقابلی که فراتر از دولت ها و در نتیجه فراتر از جوامع دامن می گستراند و نظام جدید جهانی را می سازد . جهانی شدن به فرآیندی اطلاق می شود که از طریق آن حوادث تصمیمات و فعالیت های یک بخش از جهان می تواند نتایج مهمی برای افراد و جوامع در بخش های بسیار دور کره زمین داشته باشد. ( مردانی ، 79 ، ص 137 ) وی جهانی شدن را رشد فزاینده ی ارتباطات دانسته و عناصر تشکیل دهنده آنان را به شرح زیر شرح می دهد :  (McGrow , 1997 , P.7 )

1-  در فعالیتهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در شرایط جهانی شدن بر ماورای مرزهای ملی تاثیر گذاشته و از آن تاثیر می پذیرند .

2-    جهانی شدن حجم کنش متقابل را تشدید کرده و افزایش می دهد و یک سیستم جدید جهانی ایجاد می کند .

3-    افزایش شدت و وسعت ارتباطات به محو شدن فاصله ی موضوع های داخلی و

 خارجی می انجامد و ارتباطات به حدی عمق پیدا می کند که هر کس در کنار زندگی محلی خود یک صیغه ی جهانی نیز در زندگی خویش احساس می کند.

4-  ارتباطات در حال رشد مسایلی را در سطح فراملی ایجاد می کند که تنها از طریق همکاری جهانی قابل حل و فصل می باشند ، تکثیر تسلعیات و یا معضل مواد مخدر از جمله این موضوعات است.

5-  حجم و شدت ارتباطات . شبکه های به هم فشرده یی را بین دولت ها و نهاد های بین المللی ، جوامع ، سازمانیهای غیر دولتی و شرکت های چند ملیتی به وجود می آورد ، این شبکه ها به ایجاد یک سیستم جهانی منجر می شود و این سیستم محدودیت های سیستمی برای فعالیت های بازیگران مزبور ایجاد کرده و خود مختاری آنها را کاهش می دهد.

بری آکسفورد نیز در کتاب خود مانند رابرستون جهانی شدن را به عنوان فرایند های تفسیر کرده است که به واسطه ی آن جهان به مکانی واحد و دارای ویژگی های یک نظام تبدیل می شود و همین طور وابستگی متقابل در جهان و آگاهی بیشتر از جمله همان گونه که خود را برستون می گوید : هیچ کدام کامل نیستند و نباید فرض کرد که مخالفت و یا مقاومتی در برابر آنها وجود ندارد . به عقیده آکسفورد جهانی شدن دارای 4 ویژگی اساسی است :

1- سامان اقتصادی جهان و تقسیم کار نوین جهانی       2- سامان سیاسی جهانی

3- سامان نظامی جهــان    4- فرهنگ جهانی یا جهان بشری . (آکسفورد ، 78 ، ص 209 )

و در انتها به ارائه نقطه نظرات رونالدرابرستون می پردازیم :

وی معتقد است که استفاده از واژه های جهانی شدن در محافل دانشگاهی از اوایل و یا حتی اواسط دهه 80 به بعد متداول شد ولی محتوای آن یعنی فرآیند کوچک تر شدن جهان و فشرده تر شدن آن از مدتها پیش آغاز شده بود . به نظر وی با وجود این فرآیند حرکت های معکوسی نیز در جهان وجود دارد و از اواخر قرن 19 به این سوطیفی از ایدوئولوژیها از جمله فاشیسم آلمانی ، نئوفاشیسم ژاپنی ، کمونیسم و تعیین سرنوشت ویلسونی که ایدئولوژی هائی بخش گرا هستند در برابر جهانی شدن قد بر افراشته اند . (Robestson , 1992 . P.18) . وی جهانی شدن را مفهومی می داند که هم به کوچک شدن جهان و هم به تقویت آگاهی از جهان اشاره دارد . (P.8) معمولا“ علت این کوچک شدن را پیشرفت سریع تکنولوژی و تشدید روز افزون فعالیت های اقتصادی می دانند .

به برخی دیگر از ویژگیهای جهانی شدن به طور مختصر و گذرا اشاره می گردد :

1-  جهانی شدن سیستم های ارتباطات و گسترش شبکه ها ظهور اقتصاد جهانی هویت جهانی عدم امنیت بخاطر سلاح های کشتار جمعی معضل مواد مخدر قاچاق کودکان استثمار زنان وسعت یافتن تعاملات بین المللی و گسسته شدن محیط ها و مرزهای جغرافیائی عدم  هژمونی غالب زوال دولت و بروز بحران های متعدد مالی در دولتهای رفاه تراکم جمعیت مشکل محیط زیست توسعه تجارت و یکپارچه شدن بازارها وابستگی متقابل ظهور ذهنیت های جدید افزایش رقابت و فشردگی زمان و مکان افزایش و تنوع بازیگران توسعه اقدامات فراملی و تراکم تجارت انسانی در زمان حال به علت فوری بودن و یکبار مصرف بودن محصولات تصویری که از رسانه ها پخش شده و سریعا“ به مصرف می رسد.

با توجه به موارد یاد شده می توان فرایند جهانی شدن را فرایندی دانست که نتیجه رشد تکنولوژی و گسترش ارتباطات بوده و ادامه حرکت سرمایه داری لیبرال در ابعاد گوناگون حیات بشری می باشد و باعث آگاهی فرد از شرایط زندگی خویش و دیگران گردیده و موجب تشدید وابستگی های متقابل می گردد . جهانی شدن یک آرمانشهر با فاجعه نیست بلکه دورانی جدید با ویژگیها و مشکلات خویش می باشد . جهانی شدن پروسه ای است که نمود آن در عصر حاضر با تاسیس سازمان ملل متحد و اوج آن فروپاشی نظام سوسیالیستی می باشد به قول والرشتاین دهه هشتاد میلادی با فریادی بلند ختم شد نه با آهی کوتاه . ( والرشتاین ، 77، ص 9 )  و سقوط دیوار برلین به عنوان سمبل پایان دورانی از زندگی بشر و آغاز عصر جدید دولتها می باشد . با این وجود نظریات که جهانی شدن نام دارد و به نظر می رسد که یکی از بازندگان این عصر جدید دولتها می باشند با این وجود نظریات کانتی مانند فکویاما ، هابزی مثل هانتیگتــرن ، و کثرت گرایانه خاتی مدعی هستند که جهانی شدن به حذف دولت ملی نمی انجامد بلکه ماهیت بازی تغییر پیدا می کند ولی امری بدیهی و روشن است که امروزه اقتدار دولتها تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار گرفته است که از همه مهمتر شرکت های چند ملیتی می باشند شرکت های چند ملیتی بنابه تعریف به شرکت هائی اطلاق می شوند که حوزه های تولید ، توزیع و فروش کالا و خدمات آن ها بطور طبقه بندی شده در چند کشور ( کشور میزبان ) اما زیر نظر یک مدیریت کلان که اغلب متعلق به یک کشور ( مادر ) است اداره می شود . مالکیت این شرکت ها می تواند به شهروندهای یک کشور و یا چند کشور باشد . ارزیابی عمومی در سطح جهانی نشانگر واقعیت است که در اکثر قریب به اتفاق این شرکت ها تنوع قابل توجه دیده نمی شود . (نائب ، 79 ، ص 423 ) با توجه به گسترش شرکت های چند ملیتی به عقیده برخی اصلی ترین رسالت دولت ها یعنی استقرار دموکراسی در جامعه به زیر سوال رفته است . بر این اساس دولت ها دیگر نهادی سیاسی به شماره نمی روند که وظیفه شان تامین رفاه عمومی و توزیع عادلانه امکانات اقتصادی باشد بلکه به تعبیر مارکسیست ها « کمیته اجرائی طبقه حاکم » و نماینده شرکت های چند ملیتـی خوانده بود ( بارنت ، 63 ، ص 39 ) چرا که دولت ها بر طبقاتی اتکا دارند که حاکمیت خود را مدیون آن ها هستند ( ماگداف ، ص 136 ، 1369 ) . به عقیده برخی دولتها و چند ملیتی ها نه تنها به طور بنیادین با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه بازوی کمکی یکدیگر نیز به شمار می آیند که در درجه نخست ناشی از ماهیت دولت ها و وابستگی آن ها به پایگاه اجتماعی اقتصادی آن ها می باشد که متکی به این شرکت هاست و در درجه دوم نیاز متقابلی مطرح است که دولت ها و چند ملیتی ها به یکدیگر احساس می کنند . موفقیت های اقتصادی دولت ها بستگی به میزان فعالیت چند ملیتی ها دارد و در عین حال توفیق چند ملیتی ها نیز در گرو حمایت سیاسی دولت ها می باشد . به عقیده نویسندگان کتاب سیطره جهانی بورژوازی وابسته مطمئن ترین پایگاه برای رشد چند ملیتی ها در جهان سوم به شمـار می رود و ابزار مناسبی برای تحکیم نظام های اقتدارگر و سرکوبگر در برابر نهضت های ملی و مانع بزرگی بر سر راه اعمال سیاست مستقل ملی و حاکمیت ملی این کشور هاست . تصادفی نیست که پس از جنگ جهانی دوم شاهد سرنگونی رژیم های ملی در سایه کودتاهای نظامی و روی کار آمدن نظام های سیاسی وابسته در جهان سوم بوده ایم . ریشه این کودتاها را می توان در شرکت های چند ملیتی یافت . نظیر کودتای نظامی شیلی درسال 1973 بر ضد دولت سالدادور آلنده توسط شرکت چند ملیتی I.I.I نمونه دیگر درنفـــوذ شرکت های چند ملیتی درتصمیم گیری دولت ها مربوط به جنگ ویتنام در زمان ریاست جمهوری جانسون می باشد ، هزینه های هنگفت عملیات نظامی خارجی کسری بزرگی در موازنه پرداخت های آمریکا پدید آورد و تورم را درایالات متحده تا حد زیادی افزایش داد. قدرت رقابت کالاهای آمریکایی در بازارهای دنیا پیوسته کاهش یافت و درنتیجه در سال 1971 ایالات متحده برای نخستین بار با کسری موازنه تجاری روبرو گردید . کشور دردرجه اول بر اثر سیاست ها نظامی به رکود اقتصادی دچار شد و سپــس عده ای از روسای شرکت ها درصد بر آمدند که با استفاده از نفود خود دولت آمریکا را ترغیب کنند که از سیاست های خارجی و نظامی که به منافع شـــــرکت ها لطمه می زند دست بردارد . لویی لانه بورگ ، رئیس هیات مدیره بانک آمریکا علنا“‌ علیه سیاست نظامی ایالات متحده در آسیای جنوب شرقی صحبت کرد . در مارس 1968 پرزیدنت لیندن جانسون سر انجام تصمیم گرفته ادامه جنگ را محدود کند .  ( بارنت ، 63 ، ص 74 ) .

سرمایه گذاری نیز از موثرترین عوامل ایجاد وابستگی در دوران انحصـــارات به شمـار می رود .

چند ملیتی ها با سرمایه گذاری های مشترک در کشور های جهان سوم آینده اقتصادی خود را با سرنوشت اقتصادی این کشورها پیوند می زنند در حالی که از امکانات مالی این کشورها در جهت رشد و گسترش خود بهره می جویند و گاه از طریق وام و مقروض کردن کشورهای جهان سوم به مشکلات مالی آن ها می افزاینـد

به عنوان مثال بدهی کشور های جنوب درسال 1998 از 3/1 تریلیون دلار گذشته است. (بروک ، 68 ، ص 251 ) . امروزه سخن دیگر بر سر میزان حضور دولت نیست بلکه بحث بر حوزه فعالیت و چگونگی دخالت مارکس معتقد است که دولت اساسا“ آلت دست سرمایه دار یا ارگان کاپتیالیست و ابزار کشمکش طبقاتی است و نیروئی است که به وسیله آن طبقات تحت استثمار و بندگی قرار می گیرند ( ار سنجانی ، 42 ، ص 63 ) . لنین نیز در تعریفی مشابه می گوید دولت محصول آشتی ناپذیر بودن طبقات و خصومت طبقاتی است ، وجو دولت خود ثابت می کند که دشمنی های طبقاتی غیر قابل التیام و سازش میان طبقات غیر قابل امکان است . دولت آلت استثمار طبقات ستمکش است ، قدرتی که از جامعه برخاسته و خود را مافوق جامعه قرار داده است و بیش در پیش از آن فاصله گرفته است . از صفات ممیزه دولت یکی دسته بندی و تقسیم اتباع دولت است بر اساس تقسیمات ارضی و دیگر تاسیس نیروی مسلح است ، وجود نیروی مسلح خود دلیل وجود شکاف بین طبقات اجتماعی مردم است (ارسنجانی ، 42 ، ص 63 ) . نظریات فوق تا حدودی نسبت به دولت ها افراطی می باشد چرا که امروزه حاکمیت دولت ها خود تابعی از کل نظام سرمایه داری گردیده و نقطه اوج محدود شدن دولت ها همین شرکت های چند ملیتی می باشند به عبارتی دیگر سلطه چند ملیتی ها به عقیده برخی جایگزین حاکمیت کلاسیک دولت ها می گردد که یکی از دلائل آن گستردگی حیطه فعالیت های این شرکت ها در ماوراء‌ سرزمین و ملتــی مشخص می باشد که همواره مورد تاکید دولت ها بوده است . شرکت های چند ملیتی از سرمایه در گـــردش ، بازار وسیعتر ، نیروی کار فراوان و متخصص و منابع و سرمایه های بیشتری نسبت به دولتها بهره می برند و در چارچوب مقررات دست و پاگیر و بوروکراتیک گرفتار شده اند . پیوند های فراملی به عقیده رونالدومانک اساسا“ دولت نمی شناسد نه تنها به وسیله جریان کالاها بلکه همچنین از طریق ازدواج ، قبائلی، لهجه هــــا و در یک کلام به وسیله فرهنگ مشترک به هم ارتباط می یابند . در واقع ، شاید تاثیرات فرهنگی عاملی باشد که بیش از عوامل دیگر نادیده گرفته شده است (Manck , 1988 . p . 101 ) به عقیده فرانس بو شرکت های همه کشورها از دیرباز در پاسخ به ضرورت دوگانه گسترش و رقابت در هر جائی که توانسته اند سود و بهره وری بیشتری کسب کنند پرچم خود را برافراشته اند جهانی شدن مالی یعنی گردش آزاد سرمایه ها و عدم نظارت بر مبادله های تجاری ، شرایط مساعدی برای راهبرد توسعه این شرکت ها فراهم آورده است ( فرانس بو ، 75 ، ص 32 ) برخـــی شرکت های چند ملیتــی به حدی گسترش یافته اند که چارچوب کشــــــور و یا دولتی نمی گنجد به عنوان مثال “ اگر ما فروش سالانه شرکت ها را با تولید ناخالص ملی کشورها درسال 1973 مقایسه کنیم در می یابیم که فروش رویال داچ شل ، بیش از تولید ناخالص ایران ، ونزوئلا عربستان سعودی است ) . ( مایکل تانزر ، 75 ، ص 32 ) . نمونه دیگر در پایان سال 1990 ، بودجه سالانه جنرال موتورز که بالغ بر 132 میلیارد دلار بوده ، بیشتر از تولید ناخالص ملی اندونزی بوده است . بودجه شرکت فورد یعنی 100 میلیارد دلار پیش ازتولید ناخالص ملی ترکیه است همین طور بودجه تویوتا با بیش از تولید ناخالص پرتقال و شرکت یونیلور (Unileven ) بودجه ای بیش از تولید ناخالص پاکستان داشته و سرانجام شرکت نستله (Nestle ) بیش ازتولید ناخالص ملی مصر بودجه صرف کرده است . (benaist , 1996 , p . 118 ) . به گفته بنوا “ جابجایی شدن بیشتر پدیده ای ارگانیک است تا مکانیکی و بیشتر پویا است تا ایستا . این پدیده بطور کلی معرف چیزی بیش تر از جمع اجزاء خود می باشد ، بنابراین کنترل آن توسط دولت ها دشوار شده ، بویژه که با تحرک بیشتر فعالیت های مالی بین المللی ، جابجایی آن ساده تر می گردد . حاصل آنکه شرکت ها ، افراد و واسطه های مالی راحت تر می توانند منابع مالی مورد نیاز خود را تامین نمایند یا منابع موجود خود را در هر زمان و در هر جا به هرپولی و با هر شرایطی که طرف مقابل می پذیرد ، سرمایه گذاری کنند . حال می توان گفت که این جهانی شدن دنیا را به دهکده جهانی به گونه ای درآورده که کشورها به صورت موزاییکی که اجزای آن اصلا“ ارتباطی به هم نداشته باشند نیست ، بلکه با سیاست موجود در پدیده جهانی شدن و متعاقب آن در اقتصاد بین المللی ، مرز میان بازار ها از بین رفته است . به قول نویسنده ای ، افزایش معاملات مالی در این مقیاس آگهی دهنده از پایان مرزها رسیده ایم . نتیجه این پیوستگی ها در امور اقتصادی آن است که عملیات یک دولت خاص مانند سنگریزه ای که به یک دریاچه بزرگ پرتاب شود .

بر کل نظام مالی جهان اثر می گذارد . در عین حال ارتباط شدید تر اقتصاد مالی داخلی با جهان خارج بدان معناست که این اقتصاد به گونه روز افزون تحت تاثیر فعالیت های خارجی قرار می گیرد. (Benoist , 1996 , p . 117 ) . در پایان باید گفت که امروزه وفاداری به شرکت ها جانشین وفاداری ملی گردیده است (بارنت ، 1363 ) و وفاداری دیگر همچون گذشته معطوف به ملیت نمی باشد . چند ملیتی ها در پی دگرگون ساختن اقتصاد سیاسی جهانند و اعتقاد دارند که دولت ها دیگر تابع بورژوازی داخلی نیستند بلکه بیشتر بر بورژوازی  بین المللی تکیه می کنند . ( سوئزی ، 1358 ، ص 8 ) .

دومین عامل که به نظر می رسد بر حاکمیت و نفوذ دولت ها تاثیر می گذارند انقلاب ارتباطات و گسترش شبکه ها و تکنولوژی های اطلاعاتی می باشد یکی از عواملی که به نظر می رسد بر پدیدار شدن جامعه اطلاعاتـــی تاثیر گذاشته اند به تعبیر مک لوهان بکار می بریم یعنی هر وسیله ای که برای گسترش مفاهیم بکار رود و از اینرو شامل هم تکنولوژی حمل و نقل و هم تکنولوژی ارتباطات می شود  . به تعبیر کاستل نو آوری های ویژگی فرهنگی صورت گرفته در زمینه ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات ، همچنین ظهور فرهنگ رسانه های جمعی که به فاصله کهکشان گوتنبرگ تا کهکشان مک لوهان روی داده است ، سبب ایجاد یک کهکشان جدید ارتباطی شده است که جز در پاره ای نقاط جهان ، در همه جا به راحتی قابل مشاهده است ( Castells , 1998, P 330 ) به عبارتی می توان گفت که انقلاب ارتباطات و جهانی شدن ، فرهنگ هایی گوناگون جهان را در تماس دائمی با یکدیگر قرار داده است . در چنین موقعیتی ملت ها و فرهنگ ها رویاروی فرصت ها و تهدیدهای نوینی قرار گرفته اند که از سوئی موجب تفاهم و از سوی دیگر برخوردهای متفاوتی میان آنان شده است . ( اردلان ، 79 ، ص 490 ) . امروزه بحث ازتمدن اطلاعاتی یا اینترنتی شدن است “ اینترنتی شدن استعاره یی از توسعه و پیشرفت رشته های ارتباطی است که برای اولین بار در تاریخ ، وسایل نوشتاری و گفتاری و شنیداری ارتباطات انسانی در یک نظام واحد ادغام می شوند . در این راه بیشتر کنش ها و واکنش ها از طریق همین شبکه صورت می پذیرد و در همام حال باعث ایجاد عبارات و قواعد مشترکی می شوند که برای ادامه این نظام جدید باید مورد احترام قرار گیرند . این عبارات و قواعد جدید به تدریج سبب ایجاد یک فرهنگ جدید می شود که در آن افراد و گروهایی ازفرهنگ های قرار دادی متفاوت شرکت دارند یعنی آن ها که در روزگار ما تشکیل دهندگان اجتماعات واقعی هستند (مظفری ، 79 ، ص 665 ) . تمدن اطلاعاتی همان است که کاستلز از آن به عنوان جامعه شبکه ای یاد می کند و جهانی شدن را ظهور نوعی جامعه شبکه ای می داند که در ادامه حرکت سرمایه داری سپند اقتصاد ، جامعه و فرهنگ را در بر می گیرد . (Caltells , 1998 , p .38 ) از ویژگیهای تمدن جدید چنین می توان گفت که آنچه بین دو رابطه با قبل و بعد از جهانی شدن می توان گفت این است که به جای تمدن های متعدد و متنوع تمدنـــی در حالی ظهــور است که به جای تمدن های قبلی جای می گیرد و می تواند محل مشترکی برای انسان ها تلقی شود . وقتی تمدنی از تمدنی دیگر قدرتمند تر شود معیار آن نیز به صورت معیار مسلط جلوه گــــر می گردد . معیار و نماد مسلط خود را به معیارهای دیگر تحمیلی می کند . تمدن های ضعیف فقط مولد معیارها و نماد های ضعیف هستند . دلایل متقاعد کننده ای وجـود دارد که نشان می دهد نظام سرمایه داری تاریخی ، مسلط و غیر قابل منازعه یی در زمان ما در حال شکل گیری است . این حقیقتی است که پس از فروپاشی کمونیسم ، دیگر هیچ نظام اقتصادی و قدرتمندی وجود ندارد که بتواند خود را مانند یک صورت بندی تاریخی جدید معرفی کند ، سرمایه داری هم خود اشکال مختلفی مانند ریگانیسم و تاچریسم ، سخت و انعطاف پذیر ، روسی و آسیائی و چینی دارد . اما برای تمدن آتی هیچ راه گریزی از الزامات سرمایه داری وجود ندارد . به عقیده دکتر مظفری تمدن اینترنتی بر پایه تمدن اروپائی بـر پا می گردد . تمدن اروپائی که جوانترین تمدن هاست بر خرابه های تمدن رم و یونان بنا گردید و از منابع متعددی متکی فرهنگ های مدیترانه ای و خاور میانه ای الهام گرفت . چندین عامل تمدن اروپائی را به تمدن جهانی و در نتیجه تمدنی واحد و منحصر به فرد مبدل می سازند : 1- تمدن اروپایی بدون زمینه قبلی و اصول بنیادین اولیه شکل گرفته است ، نه اروپایی ها خود را مردمان منتخب می دانند و نه اروپـــــــا خود را سرزمین موعود    می داند .

2- تمدن اروپا یک تمدن چند مذهبی محسوب می شود که به آن جاذبه ی خاص می بخشد

اگر اروپا بر یک مذهب خاص انگشت می گذاشت نمی توانست اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و شهروندی را ارایه دهد . اگر دیالکتیک یونانی از جزمیت برخوردار است قضایای اروپایی بر گفت و گو و مصالحه استوار است ( مظفری ، 79 ، ص 666 )

 

ویژگی اقتصادی

فن آوری اطلاعات امروزه به نسخه گسترده تر و پیچیده تر صنعت تبدیل شده و تولید ، توزیع و صادرات اطلاعات در حال جایگزینی تولید کالا و خدمات می گردد . امروزه شیوه ی تولید اطلاعات است . به تعبیر جیمسون ، فرامدرنیسم ایدوئولوژی کاپتیالیسم متاخر است . اما اگر در دوره امپریالیسم ، تولید و باز تولید کالا را داشتیم و یا در دوره کاپتیالیسم ، تولید و باز تولید سرمایه را داشتیم ، در دوران فرا صنعتی که در حال حاضر در بیشتر کشورهای غربی حاکم است ، تولید و باز تولید نشانه های ارتباطی و هنجاری را داریم ( ثلاثی ، 79 ، ص 814 ) در حالت فعلی هر کشوری که بتواند تولید و باز تولید بیشتر هنجارهای ارتباطی را داشته باشد ، می تواند به هرمونیک شدن خودش و هرمون مانده امیدوار باشد . ارتباطات قاره ای به نام قاره مجازی و قاره ششم و همچنیـــن شاهراه هایی ارتباطی را بموجود آورده و به همین دلیل این اعتقاد به وجود آمده که هر کسی بر این قاره تسلط پیدا کند بر پنج قاره دیگر نیز مسلط خواهد شد . بنا براین ما در دورانی به سر می بریــــم که نیازمند یک ایدئولوژی جدید است و به تعبیـــر بودریار ما در دنیای وانموده به سر می بریم ( ثلاثی ، 79 ، ص 8181 ) . دنیائی که در آن نیست ، هست جلوه می کند و مرز بین واقعیت و غیر واقعیت گـــــم شده است یا به تعبیر بودریار در دنیای والت دسینی به سر می بریم . ما با عصری جدید مواجه هستیم که در این عصر مثل عصر امپریالیسم و کاپتیالیسم بحث تولید و باز تولید سرمایه مطرح نیست ما داریم فرم های ارتباطات را تولید و باز تولید می کنیم و این عصر به ایدئولوژی خاص خود نیاز دارد . این ایدئولوژی به تعبیر جیمسون ، فرامدرنیسم است که دقیقا” درجهت توجیه وضع موجود طراحی شده است . ایدئولوژی از این منظر مجموعه ای از ایده است که به قدرت هرمونیک جهان مشروعیت و مقبولیت می دهد . یعنی قدرت هرمونیک برای اینکه بتواند پایداری و ثبات و همچنین بقاء‌داشته باشد ، به قدرت نرم افزارانه نیازمند است (تاجیک ، 78 ، ص 14 ) .

ویژگی اجتماعی 

یکی دیگر از ویژگی های شاخص وسائل ارتباط جمعی نوین خاصیت دو سویه بودن و یا تعاملی بودن آن است یا به تعبیر کیدنز Rexlixivity ویژگی دوران مــــدرن به شمار می رود . انسان های دوران جدید صرفا“ گیرنده و وارد کننده ی پیغام ها و مفاهیم نیستند بلکه نوعی ارتباط و زایندگی دو طرفه پدید آمده است ( سمتی ، 79 ، ص 653 ) . بنا به قولی زمانی اندیشه ها در کوله بار مسافران و با پای پیاده و البته به گونه ای محــــدود انتشار می یافتند . بعدها با رواج نوشتن و گسترش سواد ، ماهیت رابطه بین انسان ها و برداشت و شناخت از جهـــان تغییر کرد . امروزه انتشار اندیشــــه ها بر بال تکنولوژی های رسانه ای انجام می گردد . افزایش شماره بانک های داده و ستانــــــده و دسترسی جهانی و فراگیر به شبکه اینترنت شیوه های دستیابی به اطلاعات را افزایش داده و متنـــــــوع کرده است . امروزه مفهـــــوم کوچک شدن دنیا سیار ملمـوس است .

“ بزرگترین تغییر در سرعت با کشتی بخار به ویژه تلگراف همراه بود ، تلگراف آمریکایی در سال 1866 ، زمان انتقال اطلاعات بین لندن و نیویورک را به یک هفته کاهش داد. تلفن ، سرعت پیام را به چند دقیقه کاهش داد و اینترنت درمقایسه با تلفن ازنظر زمانی قابل مقایسه نیست تفاوت واقعی درسرعت فردی نمی باشد بلکه در کاهش هزینه ارتباطات است و بنابراین اثرات آن در شدت و عمق جهان شمولی بیشتر محسوس است تا در وسعت جهان شمولی . در سال 1877 ، هزینه های تلگرام به اتلانتیک گران بود و در سال 1927 یا حتی 1977 هزینه تلفن های قاره یی گران بود و شرکت ها ومردم ثروتمند از تلفن های قاره یی استفاده می کردند در حالی که مردم عادی به جز در شرایط اضطراری ، نامه می نوشتند اما در سال 2000 اگر شما رایانه داشته باشید اینترنت رایگان است و تلفن های ماورای اقیانوس هر دقیقه چند سنت هزینــــــه دارد ( کوهن ، 79 ، ص 668 ) . باگسترش شبکه های ارتباطی مفهوم قلمرو جغرافیائی و حاکمیت دولت ها بر مرزهای موهوم خود رنگ می بازد ، در شبکه جهانی اجتماعات مجازی تشکیل شده و افراد بدون ملاقات با یکدیگر تشکیل جامعه مجــــازی (Capacity lwr fociety) می دهند همان طور که در سال 1987 دانیل بل حذف جغرافیا را به عنوان یک متغیر کنترل کننده پیش بینی نموده بود ، سمبل ملیت امروز ، اطلاعات مشترک است و نه خون و سرزمین مشترک که ما آن را (Infon Nation ) می نامیم . همان طور که واکر می گوید که در دنیایی که به طور فزاینده به یکدیگر وابسته می شود : دیگر مرزهای سنتی جوامع سیاسـی در نور دیده خواهد شد (Walken , 1991 , p . 82 ) . امروزه حتی افکار عمومــی از طریق تشکل های مجازی و شبکه های شکل می گیرد و جهت پیدا می کند و این تشکل ها از حقوق افراد خود دفاع می کنند و از طریق همین شبکه ها افراد تقاضای خود را به دولت ها منتقل و آن ها را تحت فشار قرار می دهند . امروزه افراد و سازمان ها از طریق وسائل ارتباطی مردم را نسبت به مسائل حیاتی خود آگاه می سازند و به نحوی افکار عمومــی را شکل می دهند که دولت ها را جهت تحقق اهداف خود تحت فشار قرار می دهند جنبش سبز ها و فمینیست ها امروزه بیشترین استفاده را از وسائل ارتباط جمعی برای تحت فشار قرار دادن دولت ها در رعایت موازین زیست محیطی و حقــوق زنان به کار می برند . سازمان های دفاع از حقوق بشر ، کودکان ، زندانیان و افراد تحت ستم امروزه از رسانه های ارتباطی به نحوی استفاده می نمایند که شکل گیری افکار عمومی خارج از فیلترها ، کانالها و چارچوب رسمی دولت ها انجام می گیرد و همان طور که شاهدیم دولت ها به شدت توسط رسانه ها کنترل می کردند به نحوی که ادعا می گردد رسانه ها در جامعه مدنی تنها واسطه میان دولت و مردم هستند و وظائف سایر نهادها نیز به عهده رسانه گذاشته شده و بحث از سیاسی شدن رسانه ها می باشد . پوشش خبری گستـــرده روابط جنسی کلینتون و رسوائی های اخلاقی سیاستمداران در غرب نمونه های واضحی از هدایت افکار عمومی توسط رسانه ها می باشند . تقویت جامعه مدنی به عنوان شیوه ای برای انعطاف پذیری نهادهای اجتماعی که قادر به جلوگیری از هرج و مرج هستند ، تاکید می ورزد ، حتی اگر حکومت بسیـار ضعیف باشد ، ارتباطات اجتماعی غنی ، جوامع را قادر می سازد تا نظم و قانون علمی را حفظ و کمکهای حمایتی برای تهیدستان فراهم کنند و در مقابل فساد و استثمار رسمی مقاومت نمایند (برادران ، 78 ، ص 406 ) .

امروزه بر اثر گسترش رسانه ها و فشردگی زمان و مکان نوعی مفهوم و تحول ذهنی به وجود آمده است که تنها مربوط به شکسته شدن مرزها و تحول فضا به واسطه فن آوری های ارتباطی نیست بلکه چنین ذهنی هم دارد یعنی فرآیند نزدیک شدن و همسو شدن من و دیگری در عرصه ی ذهن ( سمتی ، 79  ص 652 ) . از طرفی آنچه که ما ارتباطات فضائی می نامیم نوعی هویت جدید از طریق رسانه ها بوجود می آید هویت مشترکی که محصول رسانه است و معنابخش زندگانی افراد و جهت دهنده افکار عمومی است امروزه افکار عمومی جوانان را شبکه جهانی موزیک MTV تشکیل می دهد و نسل یکسال و یک شکلی با هویت مشترک بوجود می آید بدون آنکه هیچکدام از این جوانان قبلا“ در جائی یکدیگر را ملاقات کرده باشند که باز ما با کمی اغراق از آن به datillite genecation  یاد می کنیم و این دنیا رسانه ای آفریننده نوعی افکار عمومی دیجیتالی مجازی می باشد (cyben Digital Pullic apinion ) این نیروی دیجیتالی به تمامی گوشه و کنار کره زمین سرک می کشد . گاهــــــی به فوتبال علاقمند می شود گاه در غم از دست دادن مبارزی زانوی غم بغل می کند ، گاه چون طوفان درهم شکننده و نابودگر و گاه همچون دست نوازش مادری بر سر گرسنگان سومالیائی کشیده می شود . افکار عمومی جهانی با بال های رسانه ای برفراز مــرز ها و ملت ها به پرواز درمی آیند و دولت ها را وادار به پذیرش خواست های خود می نمایند اوج این جنــبش را می توان شکست اجلاس سیاتل بر پایه فشار افکار و سازمان های غیر دولتی دانست . سازمان هائی که تعداد آن ها از 000/6 به 000/26 رسیده است ( نائب ، 78 ، ص 1255 ) به نظر برتون Brnton اگر تمام نقاط جهان توسط شبکه های بسیار متراکم ، مانند شبکه هائی که هم اکنون در دسترس هستند به یکدیگر مرتبط شود در آن صورت مسائلی مانند محلی بودن و جغرافیا همزمان ناپدید خواهد شد و اصولا“ جهان به یک مکان واحد تبدیل خواهد شد که در آن دولت ملت محلی از اعراب نخواهد داشت . وی به محققــان توصیه می کند که به جای مطالعه روابط بین المللی جامعه جهانی را مورد مطالعه قرار می دهند جامعه ای که شامل روابط درون کشورها با شبکه ها یا نظام های ارتباطی بین افراد یا تشکل هایی است که از مــرز کشورها نیز فراتر می روند و یا این مرزها را در هم می شکنند. (واترزه ، 79 ، ص 46 ) .

در زمانی نه چندان دور تصمیم گیری ها و فعالیت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بدون توجه به مرزها انجام خواهد شد به عقیده کاستلز با رنگ باختن مرزها جوامــــــــع به سمت ملحق شدن به نوعـــــی جامعه شبکه ای پیش می روند . (castslls , 98 , p 18 ) اگر چه تمامی نواحی جهان به طور برابر مشمول این قاعده نگردیده اند .اما به جرات می توان گفت که در جهان توسعه یافته این فرایند شکل واقعی گرفته : « در این مورد می توان به انتشار همزمان تا غیر مالی Financial Times در لندن ، نیویورک ، فرانکفورت و توکیو اشاره کرد . تحولات جهشی فن آوری های ارتباطی رایانه ای منجر به ایجاد فضــای تازه ای در جهان شـده است که با حداقــــــل نمودن محدودیت های زمانی بر تنگناهای جغرافیایــی چیره شده است ( صرافی ، 79 ، ص 164 ) یا به تعبیر کاستلز فشرده سازی زمان و مکان در فضای جریان ها چنان رخ داده است که فضای مجازی و تقریبـا“ بدون زمان و مکـان بوجود آمــده است . (castells , 1996 , p . 36 ) .

به عنوان مثالی دیگر می توان از فعالیت های شرکت ها نام برد : « امروزه شرکت های آمریکائی اطلاعات تلفنی خود را از طریق عملکرد های خود در جزایر کارائیب بدست می آورند . برخی عملیات حسابداری شرکت هواپیمائی سوئیس در دهلی نو انجام می شود . (تقوی ، 75 ، ص 138 ) یا به اذعان نمود که کوچک شدن فیزیکی جهان و اندیشه دهکده جهانی با درک متحولی از زمان و مکان همراه است .

آنتونی گیدنز برای اشاره از شرایطی که تحت آن زمان و مکان چنان سازماندهی شده اند که حضور و غیبت را به یکدیگر مرتبط می سازند از مفهوم جدائی زمان و مـــکان کمک می گیرند . جهانی شدن موجب افزایش فرایندهائی می شود که از طریق آن ها شبکه های ارتباطی و نظام های تولید سطوح محلی و جهانی را به یکدیگر پیوند می دهند .

 به طوری که روابط اجتماعــــی دیگر فقط در قالب محلی قابل تصور نیست زندگی روزمره ما چنان ساختار یافته است که تعاملات اجتماعی در دل شبکه های جهانی صورت می گیرد در این نگرش جهانی شدن . اینگونه تعریف می شود : « تشدید روابط اجتماعی درسرتا سر جهان که مکان های دور از هم را چنان به هم مرتبط می سازد که اتفاقات هرمحل زاده حوادثی است که کیلومتر ها دور تر به وقوع می پیوندد و بالعکس ( Giddens , 90 , p . 64 ) گرد و غبار ناشی از انفجار اطلاعات بر سر و روی همه نشسته است ، می توان گفت که فرهنگ غالب امروزه ، فرهنگ رسانه های جمعی است و نه فرهنگ رسمی و حکومتی : به عقیده دیوید هله پاره ای از جدید ترین ابداعات در تکنولوژی های رسانه ها در پاره های موارد بصورت بالقوه می تواند درخدمت تمرکز فرهنگی باشد و هم در راستای عدم تمرکز فرهنگی مورد بهره برداری قرار گیرد . بولتن بردهای کامپیوتری و تلویزیونی کابلی ، دستگاه های ضبط ویدئویی و دوربینهای ویدئوئی دستی همگی ابزارهائی برای دور زدن اقتدار دولت یا رسانه های مرکزی کشور محسوب می شوند . در این فرآیند تنوع فرهنگی ، دیگر نه تنها آمریکا یا لروپا در جهت رشد فرهنگ خاص خود که به اصطلاح ( ماهواره های کوکاکولایی ) نامیده می شوند ، حرکت می کنند بلکه دیگر قدرتهای جهان نیز می توانند از طریق رسانه های جمعی و تولیدات فرهنگی صادر کننده فرهنگ بومی خود باشند . به عقیده هل ، امروزه شبکه هائی ارتباطی سبب ایجاد زبان مشترک برای فهمیدن در میان جوامع مختلف شده اند و این به راحتی امکان فهم دیگری را فراهم کرده است باید اعتراف نمود که فرهنگ جهانی بر تمامی کره زمین سایه افکنده است ، پیشرفتهای سریع در حمل و نقل ، ارتباطات ، پیشرفتهای فنی مانند کابل نوری ، ریز کامپیوترها و پخش ماهواه ای انواع رویدادها و مسابقات جهانی فاصله ها رابسیار کاهش داده است و همه این تحولات به همگونی و تشابه به آرمانها و افکار عمومی در میان افراد بشر منجر شده است . اعضای کمیسیون فرهنگ و توسعه سازمان ملل متحد در گردهمایی خود در شهرهای مختلف جهان مشاهده کرده اند که از کشمیرتا لیسبون ، از چین تا پرو ، از شرق تا غرب جوانان شبیه هم شده اند . اکن دوبندا معتقداست که حتی بنیادگرایانی چون طالبان در افغانستان یا افراطیون الجزایر با وجود نفی تمدن غربی که بخش بزرگی از فرهنگ جهانی است همچنان از جلوه های آن بهره می گیرند مثل استفاده از تکنولوژی رسانه ای ، گوش دادن به اخبار سی . ان . ان تا استفادت از جین و کوکاکولا . ( De Bonalt , 1996 - P .117 ) یا به قول دیدار اندیشمند پست مدرن : هویتها در هم ادغام شده اند . هیچ هویتی نسبت به هویت دیگر مرز کاملاً مشخص ندارد .

اقتصاد فراملی ، ظهور سازمان های منطقه ای و جهانی ، انقلاب تکنولوژیک از عواملی هستند که اقتدار دولتها را بیش از هر زمان دیگری تضعیف نموده اند افزایش قابل ملاحظه ای در تعداد و تنوع شرکت کنندگان در شبکه های جهانی به وجود آمده است به طوری که تعداد سازمانهای بین المللی غیر دولتی از 6000 به چهار برابر معینی 26000 در دهه ی 90 رسیده است درحال حاضر این سازمانهای غیر دولتی می توانند تاثیرات بیشتری داشته باشند ، در سال 99 سازمانها غیر دولتی بین المللی در سراسر جهان به منظور هماهنگ کردن یک اعتراض دسته جمعی علیه اجلاس سازمان تجارت جهانی در سیاتل استفاده از اینترنت شد . ( کوهن ، 79 ، ص 84 )

بطور کلی کاهش هزینه های ارتباطات ، تعداد بازیگران شرکت کننده و ارتباط و وابستگی متقابل پیچیده را نیز افزایش داد ه است .این مفهوم ( وابستگی متقابل پیچیده ) یک دنیای فرضی باسه ویژگی را توصیف می کند . شبکه های چند گانه بین جوامع با بازیگران چند گانه و نه فقط دولت ها ، موضوعات چند گانه بدون سلسله مراتب مشخص ، عدم کارآیی تهیدید یا استفاده از زور در بین دولت هایی که به وسیله وابستگی متقابل پیچیده مرتبط هستند . به راحتی می توان گفت که انتشار اندیشه ها  امروز بوسیله شبکه ها پیام آور تحقق دهکده جهانی است که کاستلر از آن به عنوان جامعه شبکه ای یاد می کند ( Cantells , 98 , P . 18 ) که به تعبیر گیدنز دارای بازاندیشی Replexivity است . انسان های دوران جدید صرفاً گیرنده و وارد کننده ی پیغام ها و مفاهیم نیستند بلکه نوعی ارتباط و کنش مقابل ( interaction ) به وجود آمده است .مرزهای فیزیکی در برابر امواج الکترونیک و ارتباطات لحظه ای مانعی جدی محسوب نمی شوند عوامل فرامرزی خارج از اختیار دولتها تاثیرات تعیین کننده ای دارد وبیشتر در چنگ شرکتهای چند ملیتی است ونقش دولتها از دستور و کنترل به سوی تسهیل و بازیگری کشیده می شود و جهانی گریزان ( به تعبیر آنتونی گیدنز ) شکل گرفته که آینده آن قابل پیش بینی نیست . دولتهای ملی تضعیف می شوند و واحدهای فضایی جدیدی بنا بر تقاضای اقتصاد جهانی به صورت منطقه کشورها شکل می گیرند که کلانشهرهای آن بیشتر در یکپارچگی بااقتصاد جهانی است تابا منطقه خود و اقتصاد فراملی . ( اومای ، 75 ، ص 25 ) .

امروزه مابا نوعی آگاهی جهانی ( به تعبیر داریوش شایگان ) مواجه هستیم که ناشی از تحولات فوق است .این آگاهی جهانی در حوزه وسیعی از باورهای سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی از طریق تحولات و تغییرات تکنولوژیک ورسانه ای تقویت شده اند و از فرآیند همین آگاهی جهانی است که امروزه بسیاری از ملتها از رسانه های تصویری مشابه استفاده می کنند که آموزشهای آنها تقریباً شبیه هم است این وجه از گفتگوی تمدنها و فرهنگها ، دیگر نه به سلطه یک سیستم تک فرهنگی بلکه به انحلال تک فرهنگی می انجامد . ( Norbeng , 1996 , P . 20 ) به هر حال می توان ادعا نمود که سیستم تک فرهنگی رو به نابودی است و آموزش غیر رسمی اکثر مردم جهان از طریق وسائل ارتباط جمعی انجام می شود . نقش غالب دولتها در هنجار سازی و ارزش سازی از بین رفته است ، ابرهای اطلاعاتی بر فراز آسمان تمام جوامع حرکت نموده و دولتها دیگر قادر به کنترل انحصاری انتقال اطلاعات نیستند . دگرگونی تکنولوژیک جهان را بسیار کوچک کرده است . این امر بویژه در عرصه ارتباطات بسیار مشهود است که در آن حکومت های ملی دیگر قادر در کنترل ردل و بدل شدن اطلاعات بر فراز مرزهای خود نمی باشند تکنولوژی با کاهش هزینه های حمل و نقل موجب افزایش جابجائی افراد ( توریسم و مهاجرت ) گردش کالا ها ( کالاهای ساخته شده و موادی خام ) . گردش خدمات ( سرمایه و تسهیلات مالی ) شده است . رشد روز افزون وابستگی متقابل اقتصادی که خود حاصل تحولات تکنولوژیک است اداره خط مشی اقتصادهای ملی را برای حکومتها بیش از پیش دشوار کرده است . همانگونه که یکی از پیشتازان تحقیق در وابستگی متقابل گفته است ، هرچه ادغام بازارهای پولی و مالی بیشتر شود ، سیاستهای پولی و اعتباری کشورها ضعیف تر می شود . ( Coopen , 1968 , P . 14 ) .

از موارد دیگری که می توان در فرآیند جهانی شدن به آن اشاره نمود تحول مفهوم زمان و مکان است . امروزه انسان به راحتی سوار بر امواج الکترونیکی از مرزهای سرزمین خود عبور می نماید و یا به تعبیر گیدنز جدائی از زمان و مکان بوجود آمده است . گیدنز می گوید که فرآیند فشرده شدن زمان و مکان موجب شده است که حاضر و غایب به لحاظ زمانی و مکانی به یکدیگر نزدیک شوند . به عقیده وی فواصل در حال کم شدن است و روابط اجتماعی از محیطی به محیط دیگر منتقل می شوند . پس تنها افراد نیستند که سفر می کنند بلکه روابط اجتماعی نیز طی طریق می کنند و این جا به جائی لزوماً یک طرفه نیست ، به این ترتیب جهان در اثر فشردگی زمان و مکان ، از جاکندگی روابط اجتماعی و تاثیری که انسانها و کارگزاران در این فرآیندها می گذارند ، رفته رفته وارد دوران جدیدی می شود  و نوعی خود آگاهی نسبت به جهان به عنوان مکانی واحد در حال شکل گیری است . ( Giddens , 1990 , P . 16 ) . به تعبیر گیدنز جهانی شدن موجب افزایش فر آیند هائی می شود که از طریق آنها شبکه های ارتباطی و نظامهای تولید سطوح محلی و جهانی را به یکدیگر پیوند می دهند به طوری که روابط اجتماعی دیگر فقط در غالب محلی قابل تصور نیست . زندگی روزمره ما چنان ساختار یافته است که تعاملات اجتماعی در دل شبکه های جهانی صورت می گیرد . در این نگرش جهانی شدن اینگونه تعریف می شود در تشدید روابط اجتماعی در سرتاسر جهان که مکانهای دور از هم را چنان به هم مرتبط می سازد که ارتفاعات هر محل زاده حوادثی است که کیلومترها دورتر بهوقوع می پیوند و برعکس . ( P : 64 ) حوادثی که کیلومترها دورتر به وقوع می پیوندد به طور همزمان با مردم سایر جوامع مشاهده می گردد و این فشرده سازی زمان و مکان خالق یک فضای مجازی شده است امروزه مردم پایتختهای مختلف جهان به طور همزمان به اطالاعات ، اخبار ومطالب مورد نیاز خود دسترسی پیدا می کنند و این به مفهوم کوچک شدن دنیا می باشد دنیای 1960 یک پنجاهم دنیای قرن 16 بود چون که با اختراع کشتی بخار و تلگراف زمان انتقال اطلاعات متفاوت است ، اگر در شروع قرن نوزدهم ما بوسیله تلگراف اطلاعات را در عرض یک هفته از گوشه ای به گوشه دیگر دنیا انتقال می دادیم در قرن 16 زمانی حدود 60 برابر یا بیشتر مورد نیاز بود امروزه مفهوم زمان و مکان همزمانی و هم مکانی را برای ما تداعی می نماید که بالطبع بر تمامی جنبه های زندگی بشر از جمله اقتصاد نیز تاثیر گذاشته است . فضای اقتصاد دنیای امروز تبدیل به یک فضای دیجیتالی و الکترونیک گردیده است . زمانی اندیشه ها در کوله بار مسافران و با پای پیاده و البته به گونه ای محدود انتشار می یافتند بعدها با رواج نوشتن و گسترش سواد ، ماهیت رابطه میان انسانها وبرداشت و شناخت از جهان تغییر کرد . امروزه انتشار اندیشه ها دراساس با رادیو و تلویزیون و تکنولوژیهای رسانه ای دیگر انجام می گیرد . افزایش شمار بانکهای داده ای و دسترسی جهانی و فراگیر به شبکه اینترنت شیوه های دستیابی به اطالاعات راافزایش داده و متنوع کرده است ، اکنون به راحتی صدای طبلهای سیبرنتیک شندیه می شود . ( قزلسفلی ، 79 ، ص 142 ) این طبلهای بی صدا امروزه ما را با پدیده جدید دیگری مواجه نموده اند که  می توان از آن به عنوان اقتصاد بی مرز و بی وزن یاد نمود کلامی اساسی که در آن رد و بدل می گردد به جای کالا و محصولات تولیدی ، خدماتی و ملموس ( اطلاعات دست با فشردن دکمه ای حجم عظیمی از سرمایه در جهان در یک لحظه جابجا می شود . همچنین جریان اطلاعات ، سرمایه ، خدمات و کالا روزبه روز با آزادی بیشتری مرزهای جهان را در می نوردد که نمود آشکار آن در مذاکرات سازمان تجارت جهانی است . ( گیدنز ، 1379 ، ص 8 ) به قول استرنج ( ص 416 و 79 ) اقتدار کشور در سه حوزه ی کلی رو به کاستی است : 1- دفاع : یعنی حفظ امنیت اجتماع در برابر خشونت در صورتی که همسایگان تمایلی برای تهاجم به منظور اعمال تسلط بر قلمرو را نداشته باشند دفاع در برابر تهاجم بیگانه ضرورتی نخواهد داشت که البته امروزه تنها سه مورد استثناء وجود دارد : 1- اقدام برای تسلط بر حوزه های نفت و گاز 2 منابع آب  3- گرایش به شیوه ی الحاق یعنی جوامع یا حکومتهایی که در الحاق قلمروی مورد سکونت گروههای قومی یا مذهبی به کشور خویش با هدف منافع و امنیت برای خودشان الزام اخلاقی یا احساسی قایل هستند که در عمل چنین وضعی تحقق نیافته است . در بسیاری موارد ، کنار گذاشتن جنگ بین کشورها به طور نهفته در سیاست های آنها پیش بینی شده است زیرا مردم دریافته اند که موفقیت در دستیابی به سهمی دربازارهای جهانی به عنوان راهی برای ادامه بقاء جایگزین کشور گشائی شده است . ارتش و نیروهای دریائی هم چنان وجود دارند . اما نه صرفاً برای رقابت در بازار جهان بر سر یافتن سهمی در تجارت اسلحه بلکه بیشتر برای حفظ نظم اجتماعی ونه دفع مهاجمان مورد نیاز هستند . در جایی که بی نظمی اجتماعی نباشد وجود آنها صرفاً پیرایه ای بی مورد است .در این حال بخش هایی از جامعه ، نیروهای مسلح ملی را نه به عنوان حافظان بی غرض صلح ، بلکه منشاء تهدیدی نسبت به امنیت خود تلقی می کنند . افت پشتیبانی از سربازگیری در بسیاری از کشورها شاخصی از این تحول است . به عقیده بوزان ، باری در کتاب مردم ، دولتها و هراس ، شاید برای اکثر مردم جهان تهدیدات ناشی از دولت در شمار منابع اصلی ناامنی در زندگی قرار داشته باشد .این امر بدون شک در مورد بسیاری از مناطق جهان سوم صدق می کند . همانطوری که میگدال استدلال می نماید ، دولت اغلب د رتعارض با اکثریت جامعه ای که در برگیرنده آن است می باشد شاید افراطی ترین نوع تهدید مزبور این باشد که باید حقوق ، رفاه و آسایش نسل موجود فدای توسعه زندگی بهتری برای نسلهای آتی شود نمونه هائی از دولت به عنوان منبع تهدید امنیت مردم را می توان درنابود کردن سوابق افراد در جهان محاکمات معروف مک کارتی در ایالت متحده آمریکا ، اعزام ناراضیان در شوروی سابق به تیمارستان در دوران پیش از گورباچف ، از بین بردن حق عبارت برای افراد گروه ( هیوگونات ) در فرانسه از طریق الغای فرمان 1685 نانت و پیگرد یهودیان د رآلمان نازی ، تبعیض حقوقی علیه سیاهپوستان در آفریقای جنوبی ، کتک زدن شدید افراد مظنون توسط پلیس هند ، ترورهای انجام شده توسط جوخه مرگ درآمریکای لاتین ، تغییر اجباری محل سکونت ، از بین بردن افراد و وادار ساختن مردم به کار اجباری توسط رژیم پل پوت درکامبوج و فهرست پایان ناپذیر اقدامات مشابه ، همگی نمونه هایی از این تهدید است که امکان دارد دولت برای اتباع خود ایجاد کند . ( بوزان ، 78 ، 62 ) موارد مشابه عدم رعایت حقوق زنان و کودکان در بسیاری از کشورهای جهان و تخریب محیط زیست توسط دولتها می باشد . در رویکردی مشابه اعتقاد بر این  است که باید توجه داشت که کودکان و زنان تنها قربانیان خشونت ساختاری خطر فقر ، عدم دسترسی به تغذیه ی مناسب ، آب سالم ومراقبت های بهداشتی نیستند اگر امنیت را به شکل تهدیدات نسبت به سلامت ایمنی به این می توان ادعا کرد که تعداد زیادی از مردم جهان به طور آشکار درعدم معیارهای امنیتی زندگی می کنند . باید به جای تفکر کد امنیت برای چه کسی تفکر ایجاد امنیت برای همه را مطرح نمود . امنیت شهروندانی که خارج از ساختار حکومتند بیشترین اهمین را دارا است . امنیت تنها زمانی مشترک یا همگانی است که افراد ضعیف از احتمالات دهشتناک آینده مانند قحطی ، گرسنگی ، خشونت ، تجاوز و قربانی شدندر رقابت های اتمی در امان باشند ، امنیت زمانی همگانی است که در آن  فقرا نیز به منافع مختلف دسترسی داشته باشند این مدل امنیت باید به عدالت اجتماعی متعهد باشد ، امنیت همگانی نیست وقتی منابع برای شهروندان یک کشور خاص از جای دیگری تامین شود به قیمت تخریب محیط زیست واز بین رفتن فرصتهای زندگی آنها تمام شود . دستور العمل توسعه باید به شکل فزاینده ای از سازمانها ونهادهای دولتی دور شود . حکومت هایی که اولین هدف اصلی شان فقط خود است ، در دوران اتم و با احتمال وقوع جنگ اتمی به خوبی هویداست که دولت ها قادر نیستند امنیت شهروندان خود را مانند گذشته تامین نمایند . بحث هایی راجع به زمستان اتمی و تخریب های زیست محیطی آن در همه ی بشریت احساس نا امنی به وجود می آورد . حتی هنوز کشورهای ثروتمندی وجود دارند که کودکان زیادی درآنها از فقر و محرومیت رنج می برند . این امر نشان دهنده این است که اینان قربانیان خشونتی ساختاری هستند که از خارج به آنها تحمیل شده است . ( سیمبر ، 79، ص . 72 )

به عقیده تافلر صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط آیت ا.... خمینی نیز ناشی از ناتوانی دولتها در تامین امنیت شهروندان خود می باشد وی می گوید که جهانیان پیام را غلط فهمیده اند ، چرا که پیام واقعی این نبوده است بلکه آیت ا..... خمینی به جهان می گفت بنیادی ترین حق هر دولت ملی یعنی حق حفاظت از شهروندان در داخل کشورش را به منازعه می خواند . آنچه آیت ا.... خمینی به ما می گفت این بود که دولتهای دارای حق حاکمیت به هیچ وجه حق حاکمیتی ندارند ، بلکه در معرض حق حاکمیت عالی تر شیعه قرار دارند که وی خودش آن را تعریف می کرد یعنی این که مذهب یا کلیسا حقوقی دارند که جایگزین حقوق دولتهای صرفاً ملی می شوند ( تافلر ، 75 ، ص 691 ) . در پایان ودر رابطه با تحول مفهوم دولت درمورد امنیت به تعریف سیمبر در این زمینه بسنده می شود وی معتقد است که اگر بخواهیم واقع گرایانه به شرایط فعلی دنیا بنگریم باید گفت که برای برپا ساختن یک سیاره پایدار تنها نمی توان به سازمانهای دولتی مانند سازمان ملل یا غیر دولتی تکیه نمود .در این راستا ، بازسازی حکومت ها و ساختار امنیتی آنها ضروری است . انتقال و تبدیل وتغییر حکومت ها قسمت علمی برای بازنویسی فرمول امنیت است . در این روند توجه به حقوق بشر ، هویت های فرهنگی و حیات اقتصادی وزیست بومی از اولویت های اساسی هستند ، باید در تلاش بودکه این ذهنیت محو شود که دولتها تنها تامین کنندگان امنیت هستند . ( سیمبر ، 79 ، ص 724 )

پرسش دیگری که در رابطه با تحول مفهوم دولت می توان مطرح نمود این است که آیا تشکیل جامعه شبکه ای  دنیای مجازی به عنوان یک پدیده جدید که نیازمند به حفظ نظم و امنیت آن می باشد منجر به تشکیل یک دولت مجازی ( Vintual State ) خواهد شد . یا این بار نیز دست نامرئی آدام اسمیت دخالت نموده و نظم و آرامش را در جامعه برقرار می سازد ؟

به اعتقاد نازلی شکری ( Nasli , Chaucri ) یکی از جدیدترین مباحث و موضوعاتی که اندیشه مدبران علوم سیاسی را به خود مشغول کرده است ( سیاست ارتباطی ) می باشد . به عقیده وی انقلاب ارتباطی و اطلاعاتی جدید چالشها و فرصتهای جدیدی را بوجود آورده است که سه پروسه شکل دهنده این چالشها و فرصتها می باشند :

1-   جهانی شدن

2-   ارتباط و پیوند الکترونیکی در سطح جهان

3-   کنش های ناشی از شبکه های ارتباطی دانش

که این سه فرآنید و چالشها و فرصتهای جدید ناشی از آنها تشکیل دهنده سیاست ارتباطی هستندکه خود این سیاست ارتباطی دارای سه جهت است که عبارتند از :

1-   دولت مجازی

2-   تمرکز شهری

3-   شهروند جهانی

ما تنها مورداول را که مربوط به بحث می باشد مورد مطالعه قرار می دهیم . اولین کسی که از واژه دولت مجازی استفاده نمود ریچارد روزکرانس Richard Rosecrance     می باشد که در سال 1999 کتابی تحت عنوان ( ظهور دولت مجازی ) را به رشته تحریر درآورد . به عقیده وی دولت مجازی دولتی است که قادر است قدرت مالی و کنترل عقاید رابدست آورده وایده ها و افکار را در چهارچوب منابع نفوذ جهانی تغییر دهد . اگر مطابق سیاست سنتی ، دولتها برای سرزمین و قلمرو ، تجارت و تلاشهای نظامی رقابت می کردند ، امروزه معیارهای جدیدی جایگزین آن شده است ، پارامترهایی چون قابلیتهای آموزشی ، سطوح مهارتی ، شیوه و سبک مدیریت افکار که همه آنا به فرآیند قدرت ذهن مربوط می شود که در شرایط جدید و به واسطه انقلاب ارتباطی مطرح شده است بنا به استدلال روز کرانس ملتهایی که سریعتر به سوی دولت مجازی حرکت کنند به عنوان مغزهای نظام جهانی مطرح می گردند و باقی دولتها تبدیل به بدنها و جسم نظام جهانی خواهند شد .در دولت مجازی مهارتها و عقاید جایگزین سیاستهای سنتی و قدرت اقتصادی از جمله تولید کالاها خواهد شد . آنچه که برای دولت مجازی در اولویت قرار دارد دسترسی به دانش است ( Chaucal , 2000 , 243 ) .

به تعبیر متفکرین پست مدرن نیز هر کشوری که بتواند تولید و باز تولید بیشتر هنجارهای ارتباطی را داشته باشد می تواند به هرمونیک شدن خود و هرمونیک ماندن امیدوار باشد جامعه اتوپیایی آینده جامعه ای است که درآن تمام جنبشهای نوین اجتماعی همدیگر را تحمل می کنند و به درجه ای از آگاهی می رسند که بدون وجود سلسله مراتب قدرت و اقتدار دور هم جمع شوند یا به تعبیر فوکو در این پراکندگی و بی ضابطه بودن ، قاعده مندی است . شما این پراکندگی را می بینید ولی در میان همین پراکندگی انتظامی هست که نمی گذارد به بی ضابطه گی مطلق گرایش پیدا کند . سپس نوعی ضابطه مورد پذیرش است .منتها این ضابطه اصل قاعده هرم جامعه به حساب می آیند نه اینکه نیرویی به نام دولت باشد و متولی تدوین واجرای ضوابط باشد تاریخ به تعبیرها برماس به جایی می رسد که یک جامعه ارتباطی ایده آل ایجاد می شود که در آن انسانها بدون پیش تجربه و پیش فرض و انسانهاغ بدون اینکه ضابطه خودشان را به یکدیگر تحمیل کنند با هم برخورد می کنند و همین عین ضابطه است یعنی جامعه به شعور و آگاهی رسیده است که ضابطه مورد پذیرش خود را تحمیل نمی کند . ( تاجیک ، 78 2 ، ص 29 )

بحث مجازی خود را بااین سخن پایان می بریم که در حد اعلای دنیای مجازی ما با موقعیتی روبرو می گردیم که به وسیله شبیه سازی های کامپیوتری محدودیتهای مکانی و زمانی از بین رفته و مکان زندگی لایتناهی می گردد بنابراین مفاهیمی چون دولت ، ملت ، سرزمین ..... احتیاج به تعریف جدید دارند و چه بسا که ما با مفاهیم جدیدی جهت زندگی در این دنیای جدید نیازمند گردیم . در این دنیا مرز میان واقعیت و رویا از بین رفته و همه چیز دست یافتنی و دست نایافتنی است چرا که مجازی است و چرا که ما در روابط اجتماعی خود نسبت به مکان مادی استقلال پیدا نموده و وارد جهانی می گردیم که می توانیم در تجارب زندگی دیگران در این دنیای خیالی شریک گردیم یا بد تعبیر بود و یار وارد فرا واقعیت hypen Reality می گردیم . یک دنیای دیجیتالی و دولتی دیجیتالی که به داستانهای ژول ورن شباهت دارد . در این دنیای مجازی سرزمین ، ملت و حاکمیت در یک کلمه یعنی اطلاعات خلاصه می شود یه به تعبیر لیوتار وارد دنیائی می گردیم که دانش ، به خصوص کنترل اطلاعات کانون اصلی منازعه بر سر قدرت است ، مشابه نبرد ماهم به جای توپ و تانک و صفحه نبرد پای صفحه مانیتور ها و با صفحه کلید های کامپیوتری انجام می گیرد که باید اندکی صبر کرد چرا که حداقل جوامع جهان سوم برای رسیدن به این مرحله راه درازی در پیش روی دارند.


Sadako.ir_Home


 فهرست منابع :

- آکسفورد ، باری . ( 1378 ) . نظام جهانی ، اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ . ترجمه حمیرا مشیرزاده . تهران . دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی

 آلوین ، لی ، سو . ( 1378) . تغییر اجتماعی و توسعه .ترجمه محمود مظاهری . تهران . انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی

- اردلان ، اسله (1379) . پدیده جهانی شدن و حقوق فرهنگی . فصلنامه ی سیاست خارجی . سال چهاردهم ، شماره 2 ، تابستان .

- استرنج ، سوزان . (1379) . جهانی شدن ، فرسایش اقتدار کشور و تحول اقتصاد جهانی .ترجمه احمد صادقی . فصلنامه ی سیاسیت خارجی . سال چهاردهم . شماره 2 ، تابستان

- بانک جهانی . (1378) . نقش دولت در جهان در حال تحول . ترجمه ی حمید رضا برادران شرکا . تهران : موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی چاپ اول .

- بوزان ، باری (1378) . مردم . دولت ها و هراس . ترجمه ی پژوهشکده مطالعات راهبردی . انتشارات پژوهشکده ی مطالعات راهبردی ، چاپ اول .

- وینسنت ، اندرو (1376) . نظریه های دولت . ترجمه دکتر حسین بشیریه . نشرنی ، چاپ دوم .

- تائب ، سلیه . ( 1378). بررسی مذاکرات سازمان تجارت جهانی (WTO) در نشست سیائل فصلنامه سیاست خارجی .دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی ( تهارن ، زمستان 1378 )

- باومن ، زیگمونه . (1376) . جهانی شدن بعضی مردم ، محلی شدن بعضی دیگر جامعه سالم ، ش 37 ، اسفند .

- بزرگی ، وحید (1376)پانوگرایی در روابط بین المللی اطلاعات سیاسی اقتصادی . شماره 122-121 ، سال دوازدهم ، مهر و آبان .

- تائب . سلیه (1379) . جهانی شدن اقتصاد و شرکتهای چند ملیتی فصلنامه ی سیاست خارجی سال چهاردهم ، شماره ی 2 ، تابستان .

- تقوی ، مهدی (1375) . جهانی شدن بازارهای مالی و تدویم سیاستهای اقتصادی ، اطلاعات سیاسی اقتصادی سال یازدهم ، شماره 110 109 -

- بروک ، پل . (1368) . جهان سوم در بن بست . ترجمه امیر حسین جهانبگلو . تهران : انتشارات خوارزمی ، چاپ اول .

- بارنت ، ریچارد . (1363) . سیفره جهانی . ریچارد جی بارنت و رونالد . الی . موزلی .ترجمه مصطفی قریب . تهران : هاشمی ، چاپ اول .

- پهلوان ، چنگیز ( 1378). فرهنگ شناسی . گفتارهایی در زمینه فرهنگ و تمدن ، تهران : پیام امروز ، 1378 .

- تقوی ، مهدی (1375) جهانی شدن بازارهای مالی و تدوین سیاستهای اقتصادی ، اطلاعات سیاسی اقتصادی . سال یازدهم ، شماره 110 109 -

- تاملر ، آلوین (1375) . جابجایی در قدرت .ترجمه ی شهیندخت خوارزمی ، تهران : نشر سیمرغ ، 1375 ، چاپ اول .

- تانزر ، مایکل . (1375) . جهانی شدن اقتصاد ، ترجمه مجید ملکان . فرهنگ وتوسعه ،

 ش 23 ، خرداد و تیر .

- تاجیک ، محمد رضا (1378) . فرامدرنیسم و تحلیل گفتمان . تهارن : دفتر نشر فرهنگ اسلامی . تهران : چاپ اول ، 1378.

- رجایی ، فرهنگ . (1379) . نظریه ی روابط بین المللی در دنیای جهانی شده ترجمه پیروز ایزدی . فصلنامه سیاسیت خارجی ، سال چهاردهم ، شماره ی 2 ، تابستان .

- روشنفکر ، مجید . (1379) . نقش تجارت در اقتصاد جهانی ماهنامه بورس اردیبهشت .

- سیف زاده ،سید حسین ، (1379). جهانی شدن عرصه ی برخورد یا گفت و گوی تمدنها از واقعیت موجود  تا حقیقت موعود فصلنامه ی سیاست خارجی ، سال چهاردهم شماره ی 2 ، تابستان .

-سلیمی ، حسین . (1378) نقد روش شناختی علم روابط بین المللی مجله ی سیاست خارجی ، سال سیزدهم ، شماره 3 ، پائیز (1378) .

- سیمبر : رضا . (1379) بازنگری مفهوم امنیت در عرصه ی روابط بین المللی فصلنامه ی سیاست خارجی سال چهاردهم . شماره 3 ، پائیز .

- سیه نورانی ، سید محمد رضا . ( 1379) . جهانی شدن کشورهای درحال توسعه وایران . اطلاعات سیاسی اقتصادی .سال چهاردهم ، مرداد وشهریور ، شماره 156-155.

- سمتی ، محمد هادی . (1379) . جهانی شدن در روابط بین المللی : معمای سیاست در عصر پامدرن . مجله ی سیاست خارجی ، سال چهاردهم ، شماره 3 ، پائیز .

- صداقت ، پرویز . (1379) . سرشت جهانی شدن وزمینه های آن ماهنامه بورس ، اردیبهشت .

- صرافی ، مظفر . ( 1379) . شهری شدن جهان و جهانی شدن شهرها ، طرح مساله برای جنوب . اطلاعات سیاسی اقتصادی .سال چهاردهم ، شماره ی یازدهم ودوازدهم ، مرداد و شهریور .

- عابد الجابری ، محمد . ( 1377) هویت فرهنگی و جهان گرایی ترجمه انور حبیبی . جامعه ، یکشنبه 30 فروردین .

 - عبدلامجید علی ، عادل (1379) . جهانی شدن و آثار آن بر کشورهالی جهان سوم ترجمه سید اصغر قریشی . اطلاعات سیاسی اقتصادی . شماره ی 156-155 ، سال چهاردهم ، مرداد و شهریور .

 - فرانکل ، جوزف (1370) روابط بین المللی در جهان متغیره دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی . شماره چهاردهم ، تابستان .

- فرانس بو ، ماری (1375). جهانی شدن بازار ، مجله پیام یونسکو ، شماره 318.

- فوکویاما ، فرانسیس . (1372) . فرجام تاریخ و آخرین انسان ، ترجمه ی علی رضا طیب . فصلنامه ی سیاست خارجی . ش 2 و 3 . تهران . دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی .

- قوام ، سید عبدالعلی . (1379) . بحران معنا در عصر جهانی شدن فصلنامه ی سیاست خارجی . سال چهاردهم ، شماره 3 ، پائیز .

-  قوام ، سید عبدالعلی . (1374) . نقد نظریه های نوسازی و توسعه تهران ، دانشگاه شهید بهشتی .

- قریشی ، فردین . (1379) .جهانی شدن ، تحریر و ارزیابی تفاسیر مختلف فصلنامه ی سیاست خارجی .سال چهاردهم ، تابستان .شماره 2 .

- کینچی ، اومای . (1375) ، اولویت منطق جهانی ترجمه رضا رضایی .فصلنامه ی فراز ، پائیز و زمستان .

- کوهن ، رابرت . (1379) . جهانی شدن : تازه ها و دیرینه ها رابرت کوهن و جوزف نای . ترجمه ی شهرام رسائی . فصلنامه ی سیاست خارجی . سال چهاردهم ، شماره 2 ، تابستان .

- گیدنز ، آنتونی (1379) ، گفتاری در باب فرایندفروریختن مرزهای مای و بومی در جهان ، ترجمه ملیحه مغازه ای .روزنامه بهار ، دوم مرداد .

- ماگداف ، هلندی . (1369) .امپریالیسم . هنری ماگداف و نام کمپ ترجمه هوشنگ مقتر ، انتشارات کویر .

- مظفری ، مهدی . (1379) . تمدن سترگ . سرمایه ی جهانی و معیارهای جدید تمدن .ترجمه آناهیتا شعبانی . فصلنامه ی سیاست خارجی سال چهاردهم ، شماره سه ، پائیز .

- میتلمن ، هنری . (1379) . بازاندیشی در تقسیم بین المللی کار در شرایط جهانی . تلخیص وترجمه بهروز علیشیری . اطلاعات سیاسی اقتصادی .سال چهاردهم شماره ی یازدهم و دوازدهم ، مرداد و شهریور .

- معصوم زاده کیائی ، میر احمد . (1379) . حاکمیت دولت ها در عصر شرکتهای چند ملیتی اطلاعات سیاسی اقتصادی ، شماره 156-155.

- والر شتاین ، امانوئل . (1377) . سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی .ترجمه پیروز ایزدی .تهارن : نشرنی ، چاپ اول .

- ویلیامز ، مارک . ( 1379) . بازاندیشی در مفهوم حاکمیت : تاثیر جهانی شدن بر حاکمیت دولت .ترجمه ی اسماعیل مردانی گیوی . اطلاعات سیاسی اقتصادی شماره 156-155 .

- واترز ، مالکوم . (1379 ) . جهانی شدن . ترجمه ی اسماعیل مردانی گیوی . تهران ، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی ، چاپ اول .

- ولفکانگ ، جی . تئوری های امپریالیسم .ترجمه کورش زعیم . تهران .انتشارات امیر کبیر ، 1363 .

- هاروی ، دیوید . ( 1376).  جهانی شدن جدید سرمایه داری و جهانسوم ترجمه وحیدکیوان . تهران : نشر توسعه ، چاپ اول .

- Chaucil  , Nasli : (2000). Cathouction : Cylen Politica in international Relation . International Political deienee Revilu Vol 21 , No , 3 .

- Castelle . Manael . (1998). The Network Jaliety . Londan . Bbackwell .

- De Benait . Alain . (1996) . Candnanting glolalisation . Telan , No 108 , Sammen .

- Coopen , R . N . (1968) . The Ecanamicl agl intendepen elemce . New Yank : Mc Gnaw lwll.

- Gilpin , R . (1995) . Wal and change in Wanld paliticl . Camlnidge Univercity Pneel

- Gidden. A . ( 1990) . The Camrequencan agl Modenlty . Camlaidgo . pality Pledd.

- Held , Danicl . (1999) . Glolal Tnanakarmation . Ztamland : Ztandand Univencity Pnead .

- Nanlenge - Hodge , Helena . (1996).Bneak Up the Monocaltune The Natian , July , 1996.

- Mc Gnew , J . (1992) A Glolal Jociety . Canlenidge , Pality Pnedd .

Rolaestkan , R . ( 1992 ) . GlolaliSation : Jaual Theany and GLOGaL Cultuae . Landan : Jage .

- Walken , R , J . (1991) . Cantendung Javeneignition Redekining Palitical Cammumity . Baulden . Lyaae Reinnen .

Jchatte , Jan W . (1997)GLOGAL Capitalian and the dtate . international  , 1997 . No 3 .- Mc Gnew , Anthancy (1997) . The Tnamdonmation al Democnaey ? GLOGALIsation and Tanitanial Damaenauy . Camlenidge . Patity – Pnedd .

نادر صادقی لواسانی نیا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد